مهمان، برکت سفره، آداب مهمانی و سفره

مشخصات کتاب

سرشناسه: احمدی زاده، مصطفی، 1365

عنوان و نام پدیدآور: مهمان، برکت سفره، آداب مهمانی و سفره / مصطفی احمدی زاده، رحمت پوریزدی، ویراستار علی آقامحمدی.

مشخصات نشر: قم: قدس، 1398 .

مشخصات ظاهری: 103 ص.: مصور، جدول.

شابک: 5- 379044 - 600 - 978

وضعیت فهرستنویسی: فیپا

یادداشت: کتابنامه، ص. 101 _ 103 ؛ همچنین به صورت زیرنویس.

عنوان دیگر: آداب مهمانی و سفره.

موضوع: آداب معاشرت اسلامی | Islamic etiquette

موضوع: آداب معاشرت اسلامی- - احادیث | Islamic etiquette- -Hadiths

موضوع: سفره- -آداب و رسوم - - جنبه های مذهبی | Table etiquette- -Religious aspects

موضوع: سفره - - آداب و رسوم- -احادیث | Table etiquette –Hadiths

موضوع: مهمانی ها- - جنبه های مذهبی- - اسلام | Parties - - Religious aspects—Islam

شناسه افزوده: پوریزدی، رحمت، 1365 -

رده بندی کنگره: BP254 | رده بندی دیویی: 297 / 651 | شماره کتابشناسی ملی: 605824

انتشارات قدس

مهمان، برکت سفره | آداب مهمانی و سفره

گردآوری: مصطفی احمدی زاده و رحمت پوریزدی

ویراستار: علی آقامحمدی

طراح جلد و صفحه آرا: نجف نجفی

قطع: رقعی / 103 صفحه

نوبت چاپ: اول / بهار 1399

چاپ: کمال الملک / تیراژ: 1000 نسخه

ناشر: انتشارات قدس

قم، خیابان شهدا، کوچه ممتاز / تلفکس: 37744053 - 025

کلیه حقوق محفوظ و مخصوص میباشد.

شابک: 5 - 379044 - 600 - ISBN: 978

قیمت: 10.000 تومان

ص:1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص:2

ص:3

مهمان برکت سفره

آداب

مهمانی و سفره

مصطفی احمدی زاده

رحمت پوریزدی

ص:4

امام علی علیه السلام : لَذَّةُ الْکِرامِ فِی الْإِطْعَامِ وَلَذَّةُ اللِّئَامِ فِی الطَّعَامِ؛ «لذت کریمان، در خوراندن است و لذت لئیمان، در خوردن». (1)

هر که در زندگی نانش نخورند چون بمیرد نامش نبرند (2)

پیشکش:

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و یار و یاور باوفایش حضرت فاطمة زهرا علیها السلام

سپاس از

پدر و مادر گرامی ام که مدیون فداکاری ها و نیکی های آنان هستم و همسر مهربانم که مهربانانه در کنارم یاری ام داد.


1- تصنیف غُرَرُالحِکَم وَ دُرَرُالکَلِم، ح8499.
2- سعدی.

ص:5

ص:6

ص:7

ص:8

ص:9

دیباچه

در دین مبین اسلام، برای هر کاری آدابی ذکر شده است. از جمله آنها آداب مهمانی و آداب سفرة غذا است که هر کدام در فرهنگ اسلامی از کرامت و جایگاه ویژه ای برخوردار است.

در این نوشتار، در فصل اول به آداب مهمان نوازی و در فصل دوم به آداب سفرة غذا پرداخته ایم. و محوریت اصلی بحث را کتاب وسائل الشیعه، باب «آداب المائده» قرار دادیم.

به امید اینکه دل های ما بیش تر از قبل مهمان نواز شود. و این سنت الهی در زندگانی مسلمانان پر رنگ تر گردد.

و بر خود لازم می دانم از رحمات و زحمات دوستان گرامی، به ویژه آقایان علی فدائیان و علی اوسط حسام افروز که هر یک نقش بسزایی در تدوین این کتاب داشتند تقدیر و تشکر کنم. و صمیمانه از پیشنهادها و انتقادها استقبال می کنم.

این نوشتم تا بماند یادگار من نمانم خط بماند یادگار (1)


1- فرهنگ جامع ضرب المثل های فارسی.

ص: 10

(درحالی که هنوز کار تدوین این کتاب به پایان نرسیده بود. دوست و یار و یاور عزیزمان، مصطفی احمدی زاده دعوت حق را لبیک گفت و به ملکوت اعلی پیوست. روحش شاد و یادش گرامی). گوشه هایی از وصیت نامة مؤلف مصطفی احمدی زاده.

سروران بنده، سرباز باشیم نه سربار، کوله بار برداریم نه اینکه خود کوله بار شویم.

فکر کردن در امور را فراموش نکنیم، کَانَ أَکْثَرُ عِبَادَةِ أَبِی ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ خَصْلَتَیْنِ التَّفَکُّرَ وَالِاعْتِبَار؛ «بیشتر عبادت ابوذر تفکر و عبرت گرفتن بود» (الخصال، ج1، ص42). به اساتید و بزرگان احترام بگذاریم، اهل چاپلوسی و تعریف و تمجید بی مورد نباشیم.

به رفقا احترام بگذاریم، رفاقت نباید خط سرخ احترام را پاره کند و حرمت ها را بدرد. رفاقت و صمیمت را در راه نزدیکی به خدا به کار ببندیم.

اگر می خواهید احترامتان را نگه دارند، احترام دیگران را نگه دارید. دست و پای مادر را ببوسید، دست مجروح پدر را به رسم تشکر با فروتنی ببوسید.

به خدا قسم هیچ رفیقی بهتر از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برای ما نخواهد بود، ایشان رفاقتشان بی غل و غَش است، ایشان از مادر به ما دلسوزتر هستند، ایشان برای هدایت ما دعا می کنند. به خدا قسم ما را دوست دارند حتی برای آمرزش گناهان ما اشک بصر جاری می کنند. بهترین راز نگه دار ایشان (امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند. اگر کارتان گره افتاد، اگر دلتان شکست، خلوت گاهی را بجویید و با او حدیث دل باز کنید.

بهترین موقع برای مناجات قبل از اذان صبح است «وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً» (اسراء، 79) حالت خوش سحر را همیشه در خود حفظ کنید، سحر به اخلاص نزدیک تر است. برای بندة سر تا پا تقصیر هم عفو بخواهید.

بزرگواران! خوش اخلاقی را فراموش نکنید.

ص:11

اگر در دلتان حس کردید مبتلا به درد و مرضی نفسانی شده اید، حتماً با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که طبیب حقی هستند در خلوتگاه در میان بگذارید و سر به خاک نهید و از خداوند شفای سینه خود را بطلبید.

اهل تهجد و نماز شب باشید، اشک بریزید و ناله بزنید که چه خوش است صورت بنده ای که از سر اخلاص صدای العفواش بلند شود و زمزمه رَبِّ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَدا؛ «پروردگارا مرا یک چشم بر هم زدن به حال خودم واگذار مکن» (الکافی، ج2، ص581) را بگوییم.

بچه هایتان را از اول زندگی به نماز و روزه و مجالس عزای حسینی علیه السلام آشنا کنید تا گوشت و پوست و خونشان با این امور معنوی مأنوس شود و در بزرگی شیطان از فریبشان ناامید گردد.

اگر پست و مقامی در این نظام دارید، خود را وقف دستگیری به ایتام آل محمد علیهم السلام بکنید نه اینکه به صندلی بچسبید.

به خدای احد واحد قسم در دنیا و در حال حیات با خود می اندیشیدم که اگر خداوند قیامت و در عرصة حشر کبری پرونده اعمال مرا رو کند از سر خجالت به کدام ملجا و مأوایی پناهنده شوم.

خداوند من و هر کس را که مثل من است، عامل به سخنانش نبوده ولی از تَه دل دوست داشته مخلصانه عمل کند را ببخشد.

خداوند ما و شما را از امراض قلبی رهایی بخشد.

خداوندا اگر اخلاص نداریم از تو طلب می کنیم و اگر امراض درونی سینة ما را مکدر کرده از تو شفا می خواهیم.

دعا برای مظلوم عالم را فراموش نکنید، دعایشان کنید تا دعایتان کنند، انتظار فرج بکشید که فرجتان در فرج اوست.

دعایم کنید دعایم کنید تا در رجعت سر از قبر بیرون آرم و در رکابش باشم سر به کف پای او سپارم.

ص:12

من رفتم و اعمال خودم را به دوش می کشم، شما می آیید و اعمالتان را بدوش می کشید، چه خوش باشد حال کسی که اعمال نیکش در ترازوی اعمال بر گناهان سنگینی کند.

خود و شما را به خداوند ذوالکرم می سپارم. امیدوارم که خداوند مرا عفو نماید به دریای بی کران رحمتش.

29/5/1398

عید غدیر خم

ryazdi1395@gmail.com

ص:13

آداب مهمانی

اشاره

ص:14

ص:15

کلیات

ضیف

واژه «ضیف»، از ریشه «ضیف» و در اصل دلالت بر انحراف و تمایل و نزدیک شدن چیزی به چیز دیگر دارد. و از آنجا که معمولاً میزبان، با روکردن و تمایل به مهمان، از او پذیرایی می کند، این گونه گردهمایی، مهمانی نامیده می شود. (1)

ضیف در اصل مصدر است، ازاین رو مفرد و جمع آن یکسان است. ولی گاهی جمع آن أضیاف، ضُیُوف، ضِیفان، أضائف آمده است. (2)

مهمان

مهمان (3)

دکتر محمد معین در حاشیة کتاب برهان قاطع چنین نوشته است. کلمه مهمان برگرفته از ریشة اوستای «میتمان» به معنای ماندن و توقف کردن است؛ در پهلوی «مهمان» در هندی باستان «میتاس» در افغانی «میمانا» به معنای مقیم و موجود است.


1- فرهنگ نامة مهمانی، ص12.
2- والضَّیْفُ قد یکون واحدا وجمعا، لأنه مصدر فی الأصل من ضَافَهُ ضَیْفاً من باب باع: إذا نزل عنده الضیف. وسمی الضَّیْفُ ضَیْفاً لمیله إلی الذی ینزل إلیه ویجمع علی الأَضْیَافِ والضُّیُوفِ والضِّیفَانِ. وأَضَفْتُ الرجلَ (مجمع البحرین، ج5، ص87).
3- مهمان و میهمان هر دو صحیح است.

ص:16

اگر در فارسی امروزه این واژه را مرکب از دو جزء بدانیم، چنین خواهد بود که جزء اول کلمه «مِه» و به معنای «بزرگ» و جزء دوم «مان» که فعل امر و به معنای «بمان» است. (1) می توان چنین نتیجه گرفت که کلمه مهمان در فارسی به معنای «راحت بمان، راضی باش، خرسند باش، راحت باش» است.

از کلمه «مهمان» ترکیباتی همچون «مهمان خانه، مهمان سرای، مهمان نواز، مهمان پذیر، مهمان خدای (میزان)، مهمان دوستی، مهمانی ساختن (مهمانی دادن).... ساخته شده است.

میزبان

در فرهنگ پهلوی کلمه «میزد» به معنای چیز خوردنی که درجشن های دینی بر سر خوان می گذراند، مثل نان و گوشت و میوه. در اوستایی «میزدار» به معنای مهمانی و اسباب مهمان است؛ در فارسی رایج نیز به تدریج «میزد» به «میز» تبدیل شده که به معنای مهمان است. در زبان پهلوی کلمه «میزد» با پساوند «پان» ترکیب شده و کلمه ترکیبی «میزدپان» را به وجود آورده است، یعنی کسانی که در جشن های مذهبی، بر خوان و خوارک نظارت دارد. به مرور زمان این کلمه ساده تر و خوش آهنگ تر و به کلمه «میزبان» تبدیل شده است. (2)

مهمانی و میزبانی نوعی رفتار و کنش متقابل اجتماعی است که در آن افراد به صورت اختیاری و انتخابی، فراتر از انگیزه های مادی وغالباً از روی دواعی عاطفی و اخلاقی با یکدیگر وارد تعامل می شوند. این تعامل، اگرچه برای میزبان و گاه مهمان مستلزم هزینه مادی است، اما خود از نوع تعاملات ارزشی و دارای پیام و نتیجه عاطفی اخلاقی شمرده می شود. (3)


1- مهمان داری و مهمان نوازی ایرانی، ص13 و 14.
2- مهمان داری و مهمان نوازی ایرانی، ص14 و 15.
3- مهمانی و میزبانی در سبک زندگی اسلامی، ص21.

ص:17

مهمان نوازی وآثار آن

مکارم الاخلاق

از فروغ روی مهمان شد مُنَور خانه ام خانه ام فانوس و مهمان شمع و من پروانه ام (1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : لَا یُضِیفُ الضَّیْفَ إِلَّا کُلُ مُؤْمِنٍ وَمِنْ مَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ قِرَاءُ الضَّیْف؛ «از مهمان پذیرایی نمی کند، مگر آنکه مؤمن است و مهمان نوازی، از مکارم اخلاق است». (2)

جوان مردی

کار ما جز رحمت و احسان نبود هیچ گاه این سفره بی مهمان نبود (3)

امام علی علیه السلام در سخنی شیوا می فرمایند: الضِّیَافَةُ رَأْسُ الْمُرُوَّة؛ «مهمان داری، سرمنشا جوان مردی است». (4)


1- لا ادری.
2- دعائم الاسلام، ج2، ص106، ح340.
3- پروین اعتصامی.
4- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ح8434.

ص:18

راهنمای بهشت

امام صادق علیه السلام در بیان زیبا می فرمایند: مِنْ مُوجِبَاتِ الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ إِطْعَامُ الطَّعَامِ السَّغْبَان؛ «از راه های جلب بهشت و آمرزش [خداوند]، غذا دادن گرسنه است». (1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : الضَّیْفُ دَلِیلُ الْجَنَّةِ؛ «مهمان، راهنمای بهشت است». (2)

هفتاد پیامبر

رسول خدا صلی الله علیه و آله : مَنْ أَکْرَمَ الضَّیْفَ فَقَدْ أَکْرَمَ سَبْعِینَ نَبِیّاً وَمَنْ أَنْفَقَ عَلَی الضَّیْفِ دِرْهَماً فَکَأَنَّمَا أَنْفَقَ أَلْفَ أَلْفِ دِینَارٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ تَعَالَی؛ «هر کس مهمان را اکرام کند، گویا هفتاد پیامبر را اکرام نموده است و هر کس برای مهمان درهمی خرج نماید پس همانند آن است که هزار هزار دینار (3) در راه خدا انفاق کرده است». (4)

مِمَّا عَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَاطِمَةَ علیها السلام أَنْ قَالَ لَهَا یَا فَاطِمَةُ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ؛ «از مطالبی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت فاطمه علیها السلام تعلیم دادند این بود که: هر کس ایمان به خدا و روز جزا دارد مهمان خود را گرامی دارد». (5)

دزدی مهمان!

اگر مهمان از میزبان دزدی کرد حد دزدی یعنی قطع دست بر وی اجرا نمی شود و این گواه است که اسلام میهمان را گرامی داشته است و حاضر نیست به میهمان حتی با وجود ارتکاب این عمل زشت به عنوان یک غریبه نگاه کند و گویی وی را یکی از اعضای خانواده میزبان تلقی می کند. (6)

در این باره امام باقر علیه السلام می فرمایند: الضَّیْفُ إِذَا سَرَقَ لَمْ یُقْطَع؛ «مهمان اگر دزدی کرد [دستش] قطع نمی شود». (7)


1- المحاسن، ج2، ص389.
2- جامع الاخبار (شعیری)، ص136.
3- «دینار؛ طلا»، «درهم؛ نقره».
4- إرشاد القلوب، ج1، ص138.
5- الکافی، ج6، ص285.
6- اخلاق مهمانی، ص196.
7- الکافی، ج7، ص228.

ص:19

مقابله به مثل

از ضرب المثل های با نمک و شیرین فارسی نقل شده است که:

«آمدیم صاحب خانه عقلش نرسید ما را دعوت کند، ما هم نباید عقلمان برسد حاضر بشویم؟» (1)

عن ابی الأحوص عن أبیه قال: یا رَسولَ اللهِ: مَرَرتُ بِرَجُلٍ فَلَم یُضِفنی ولَم یَقرِنی ثُمَّ مَرَّ بی فَأَجزیهِ أم أقریهِ؟ قالَ: بَل أقرِهِ؛ به نقل از ابو الاحوص، از پدرش (به پیامبر) گفت: ای پیامبر خدا: بر مردی می گذرم و او مرا مهمان نمی کند و از من پذیرایی نمی نماید. سپس او بر من می گذرد. آیا مقابله به مثل کنم یا از او پذیرایی نمایم؟ فرمود: از او پذیرایی کن. (2)

زکات خانه

امیدواریم هیچ کس از آدمی زاد شامل این ضرب المثل نشود «از در می رانَد و از بام می خوانَد». (3)

رسو ل خدا صلی الله علیه و آله : لِکُلّ شَی ءٍ زَکاةٌ (4) وَزکاةُ الدّارِ بَیتُ الضِّیافَةِ؛ «هر چیزی زکاتی دارد و زکات خانه، اتاق مهمانی است». (5)

حضرت علی علیه السلام آن گاه که به عبادت علاء بن زیاد حارثی رفت و چشمش به خانه گسترده و وسیع او افتاد، فرمود: این خانه فراخ و بزرگ در دنیا به چه کار تو می آید. وقتی در آخرت به چنین خانه ای محتاج تری؟ آری، اگر بخواهی می توانی به وسیله این خانه، به آخرت دست یابی، در آن مهمان داری کنی. به


1- فرهنگ جامع ضرب الثمل های فارسی.
2- کنز العمال، ج9، ص275، ح25997.
3- فرهنگ جامع ضرب المثل های فارسی.
4- اصل زکات به معنی رشد و نمو زیادی است. ولی گاهی به معنی طهارت و پاکیزگی هم می آید. (قاموس قرآن، ج3، ص196).
5- نهج الفصاحه، ح2258. (در مورد ویژگی های اتاق مهمانی رجوع شود به کتاب مهمان داری ومهمان نوازی ایرانی، لیدا علی نژاد سلیم، ص133 و کتاب های معماری اسلامی و ایرانی).

ص:20

خویشاوندانت رسیدگی نمایی و حقوق آنها را بپردازی. در این صورت به وسیله این خانه به آخرت دست یافته ای. (1)

امام صادق علیه السلام : مِنَ السَّعَادَةِ سَعَةُ الْمَنْزِلِ؛ «از سعادت انسان وسعت خانه است». (2)

امام صادق علیه السلام : مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ وَالْمَسْکَنُ الْوَاسِعُ وَالْمَرْکَبُ الْبَهِیُّ وَالْوَلَدُ الصَّالِحُ؛ «از سعادت مرد همسر صالح، و خانه وسیع، و مرکب راهوار، و فرزند صالح می باشد». (3)

گریه امام علی علیه السلام

نیم روزی گر شوی مهمان ما غرق گردی در یَم (4) احسان ما (5)

قِیلَ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام بَکَی یَوْماً فَسَأَلُوهُ عَنْ سَبَبِ بُکَائِهِ فَقَالَ مَضَتْ لَنَا سَبْعَةُ أَیَّامٍ لَمْ یَأْتِنَا ضَیْفٌ؛ «می گویند روزی امیرالمؤمنین علیه السلام گریه کرد. سبب گریه اش را از او پرسیدند. فرمود: هفت روز است که مهمانی بر ما وارد نشده است». (6)

فرشته ها

رسول خدا صلی الله علیه و آله : کُلُ بَیْتٍ لَا یَدْخُلُ فِیهِ الضَّیْفُ لَا یَدْخُلُهُ الْمَلَائِکَةُ؛ «هر خانه ای که مهمان به آن وارد نشود فرشتگان وارد آن خانه نمی شوند». (7)


1- مِنْ کَلَامٍ لَهُ علیه السلام بِالْبَصْرَةِ وَقَدْ دَخَلَ عَلَی الْعَلَاءِ بْنِ زِیَادٍ الْحَارِثِیِّ یَعُودُهُ وَهُوَ مِنْ أَصْحَابِهِ فَلَمَّا رَأَی سَعَةَ دَارِهِ قَالَ «مَا کُنْتَ تَصْنَعُ بِسَعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِی الدُّنْیَا أَمَا أَنْتَ إِلَیْهَا فِی الْآخِرَةِ کُنْتَ أَحْوَجَ وَبَلَی إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِی فِیهَا الضَّیْفَ وَتَصِلُ مِنْهَا الرَّحِمَ وَتُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَة» (نهج البلاغه، خطبة 209).
2- الکافی، ج6، ص525.
3- مکارم الاخلاق، ص125.
4- دریا.
5- پروین اعتصامی.
6- إرشاد القلوب، ص136.
7- بحار الانوار، ج72، ص471.

ص:21

اگر یک روز مهمان نبود

امام صادق علیه السلام : إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام کَانَ أَبَا أَضْیَافٍ فَکَانَ إِذَا لَمْ یَکُونُوا عِنْدَهُ خَرَجَ یَطْلُبُهُمْ وَأَغْلَقَ بَابَهُ وَأَخَذَ الْمَفَاتِیحَ یَطْلُبُ الْأَضْیَاف؛ «ابراهیم علیه السلام پدر مهمان ها بود [بسیار مهمان نواز بود] به گونه ای که اگر یک روز مهمانی نزدش نبود. در جست وجوی مهمان، بیرون می رفت و در ِخانه اش را می بست و کلید ها را بر می داشت تا اینکه مهمان می جُست. (1)

امام صادق علیه السلام : کَانَ مُنَادِی یَعْقُوبَ علیه السلام یُنَادِی کُلَّ غَدَاةٍ مِنْ مَنْزِلِهِ عَلَی فَرْسَخٍ أَلَا مَنْ أَرَادَ الْغَدَاءَ فَلْیَأْتِ آلَ یَعْقُوبَ وَإِذَا أَمْسَی نَادَی أَلَا مَنْ أَرَادَ الْعَشَاءَ فَلْیَأْتِ آلَ یَعْقُوب؛ «حضرت یعقوب علیه السلام هر روز ظهر از منزلش ندا می داد هر کس غذا می خواهد پس به خانه یعقوب بیاید و چون شب می شد، ندا می داد هر کس شام می خواهد به خانه یعقوب بیاید». (2)

به گروهی از شیعیان!

امام علی علیه السلام : فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ لَهُ مَالٌ فَلْیَصِلْ بِهِ الْقَرَابَةَ وَلْیُحْسِنْ مِنْهُ الضِّیَافَة؛ «به گروهی از شیعیان، هر یک از شما که ثروتی دارد، باید با آن به خویشاوندان کمک و رسیدگی کند و نیکو مهمان نوازی نماید». (3)

هدیه خدا

«مهمان حبیب خداست» (4)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً أَهْدَی لَهُمْ هَدِیَّةً قَالُوا وَمَا تِلْکَ الْهَدِیَّةُ قَالَ الضَّیْفُ یَنْزِلُ بِرِزْقِهِ وَیَرْتَحِلُ بِذُنُوبِ أَهْلِ الْبَیْتِ؛ «پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرگاه خدا


1- الکافی، ج4، ص40، ح6.
2- المحاسن، ج2، ص421.
3- الکافی، ج4، ص32.
4- امثال و حکم (دهخدا).

ص:22

بخواهد به بنده ای خیری برساند، به او هدیه ای می دهد. گفته شد: ای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آن هدیه چیست؟ فرمود: [آن هدیه] مهمان [است] که با روزی اش می آید و چون می رود، اهل منزل، آمرزیده شده اند». (1)

پچ پچ مهمان

چو در خانه مهمانت آید بخند چو خوان پیشت آرند در را مبند

که روزی خورد هر کسی بی گمان سزد گر به مهمان شوی شادمان (2)

امام علی علیه السلام : مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَسْمَعُ بِهَمْسِ الضَّیْفِ وَفَرِحَ بِذَلِکَ إِلَّا غُفِرَتْ لَهُ خَطَایَاهُ وَإِنْ کَانَتْ مُطْبِقَةً مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ؛ «هیچ مؤمنی نیست که پچ پچ مهمان را بشنود و از آن شاد گردد مگر اینکه گناهانش آمرزیده شود، اگر چه [آن گناه] فضای میان آسمان و زمین را پر کرده باشد». (3)

روزی مهمان

«روزی مهمان پیش از خودش می آید». (4)

رزق ما آید به پای میهمان از سوی غیب میزبان ماست، هر کس می شود مهمان ما (5)

شکر به جا آر که مهمان تو روزی خود می خورد از خوان تو (6)

امام صادق علیه السلام : ذُکِرَ أَصْحَابُنَا عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُلْتُ مَا أَتَغَدَّی وَلَا أَتَعَشَّی


1- کنزالعمال، ج9، ص267، ح25974.
2- ایران شاه ابی الخیر.
3- جامع الاخبار (شعیری)، ص136.
4- امثال و حکم (دهخدا).
5- فرهنگ نامة امثال و حکم.
6- امثال و حکم (دهخدا).

ص:23

إِلَّا وَمَعِیَ مِنْهُمُ الِاثْنَانِ وَالثَّلَاثَةُ وَأَقَلُّ وَأَکْثَرُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَضْلُهُمْ عَلَیْکَ أَعْظَمُ مِنْ فَضْلِکَ عَلَیْهِمْ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ کَیْفَ وَأَنَا أُطْعِمُهُمْ طَعَامِی وَأُنْفِقُ عَلَیْهِمْ مِنْ مَالِی وَأُخْدِمُهُمْ عِیَالِی فَقَالَ إِنَّهُمْ إِذَا دَخَلُوا عَلَیْکَ دَخَلُوا بِرِزْقٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ کَثِیرٍ وَإِذَا خَرَجُوا خَرَجُوا بِالْمَغْفِرَةِ لَکَ؛ «نزد امام صادق علیه السلام از یاران ما یاد شد. گفتم: من هیچ گاه چاشت و شام نمی خورم، مگر اینکه دو سه نفر از آنان یا کمتر یا بیشتر، با من هستند. امام صادق علیه السلام فرمود: فضیلت آنها بر تو، بیشتر از فضیلت تو بر آنهاست. گفتم: قربانت گردم! چگونه چنین است، درحالی که من خوراکم را به آنها می خورانم، از مالم به آنها انفاق می کنم و عیالم را خدمت گزار آنها می سازم! فرمود: [چون] آنها زمانی که بر تو وارد می شوند، همراه روزیِ فراوانی از سوی خداوند عزوجل وارد می شوند و آنگاه که می روند، تو آمرزیده شده ای». (1)

در بیان اینکه چطور مهمان روزی خود را می آورد:

1.روزی هر جنبده ای ضمانت شده است. (2) ازاین رو اگر مهمان غذایی را می خورد خداوند است که آن خوراک را روزی وی کرده است و میزبان نقش واسطه را داراست؛

2.حضور مهمان سبب نزول برکت بر زندگی میزبان می گردد و بدین شکل روزی میزبان افزون خواهد شد. مناوی در فیض القدیر می نویسد: مهمان روزیش را با خود می آورد؛ یعنی برکت بر میزبان نازل می گردد؛ (3)

3.هر چه میزبان برای مهمانش صرف کند دوباره به زندگی اش باز می گردد. (4) قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَیَقْدِرُ لَهُ وَما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقینَ. (5)


1- الکافی، ج2، ص202، ح9.
2- وَما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُها وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَمُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فی کِتابٍ مُبینٍ؛ «هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را می داند؛ همه اینها در کتاب آشکاری ثبت است! [در لوح محفوظ، در کتاب علم خدا]». (هود، 6)
3- فیض القدیر، شرح الجامع الصغیر، ج4، ص344.
4- اخلاق میهمانی، ص48.
5- «بگو: پروردگارم روزی را برای هر کس بخواهد وسعت می بخشد، و برای هر کس بخواهد تنگ [و محدود] می سازد؛ و هر چیزی را [در راه او] انفاق کنید، عوض آن را می د هد [و جای آن را پر می کند]؛ و او بهترین روزی دهندگان است!» (سبأ، 39).

ص:24

چو خیری از تو به غیری رسد فتوح بوَد که رزق خویش به دست تو می خورد مهمان (1)

در روایات آثار و فوائدی برای مهمانی نقل شده است از جمله: بخشش گناهان، استحقاق نعمت های بهشتی، درخشش چهره در قیامت، نزول خیر و برکت، نجات بخشی زا آتش جهنم، تقویت روح، آبادنی دل، استجابت دعا، مژده بهشت. (2)


1- سعدی.
2- فرهنگ نامة مهمانی.

ص:25

آداب میزبان

نیت مهمانی

رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفارشی به ابوذر می فرمایند: یَا أَبَا ذَرٍّ لِیَکُنْ لَکَ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ نِیَّةٌ صَالِحَةٌ حَتَّی فِی النَّوْمِ وَالْأَکْلِ؛ «ای ابوذر! باید در هر کاری، نیتی پاک داشته باشی، حتی در خوابیدن و خوردن». (1)

امام علی علیه السلام می فرمایند: عَوِّدْ نَفْسَکَ حُسْنَ النِّیَّةِ وَجَمِیلَ الْمَقْصَدِ تُدْرِکْ فِی مَبَاغِیکَ النَّجَاح؛ خویشتن را به داشتن نیت نیکو و قصد زیبا عادت ده، تا در اهدافت کامیاب شوی». (2)

مهمان کافر

دین اسلام به احترام و اکرام مهمان اهمیت ویژه داده است.

در سفارشی رسول خدا صلی الله علیه و آله به امام علی علیه السلام می فرمایند: یَا عَلِیُّ... أَکْرِمِ الضَّیْفَ وَلَوْ کَانَ کَافِراً؛ «ای علی! مهمان را گرامی بدار اگرچه کافر باشد». (3)


1- مکارم الاخلاق، ص464.
2- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ح1602.
3- جامع اخبار (شعیری)، ص84. «یَا عَلِیُّ أَکْرِمِ الْجَارَ وَلَوْ کَانَ کَافِراً وَ َکْرِمِ الضَّیْفَ وَلَوْ کَانَ کَافِراً» بیان علامه مجلسی( در مرآة العقول، أکرم الضیف ولو کان کافرا، وأما الحربی فالظاهر العدم، ثم هما یتفاوتان فی الفضل بحسب تفاوت نیة القاری أو المطعم واحتیاجهما واستحقاق الضیف أو السائل وصلاحهما، والغالب استحبابهما وقد یجبان عند خوف هلاک الضیف والسائل» (مرآة العقول، ج7، ص347).

ص:26

مهمان کوچک

چو مهمان آیدت دل شاد می باش ز رهر بند غمی آزاد می باش (1)

امام علی علیه السلام : أَکْرِمْ ضَیْفَکَ وَ إِنْ کَانَ حَقِیراً؛ «مهمانت را گرامی بدار اگرچه حقیر باشد». (2)

واژه «حقیر» در این روایت می تواند کنایه از دو مطلب باشد: 1. مهمانت را گرامی بدار اگرچه کودک است؛ 2. مهمانت را گرامی بدار اگرچه از لحاظ اقتصادی پایین تر از شماست.

پیروان محمد صلی الله علیه و آله و ابراهیم علیه السلام

پیروان ادیان الهی مهمان نواز هستند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله : مَنْ لَمْ یُکْرِمْ ضَیْفَهُ فَلَیْسَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَلَا مِنْ إِبْرَاهِیمَ؛ «کسی که مهمانش را گرامی نمی دارد از [پیروان] محمد و ابراهیم نیست». (3)

حضرت ابراهیم علیه السلام پیامبر اولوالعزم است. او صاحب شریعت، قهرمان توحید، بُت شکن و تسلیم محض خداست. او مهمان نواز شایسته ای نیز است. شاهد این مدعا آیه قرآن کریم است که می فرماید: «فرشتگان خدا بر ابراهیم خلیل وارد شدند سلام کردند ابراهیم پاسخ داد و چون آنها را به شکل بشر دید تصور کرد که مهمان هستند، برای آنها کبابی از گوشت گوساله مهیا نمود، ولی دید که آنان دست به طعام دراز نمی کنند، بیمناک شد. آنان متوجه شدند و گفتند بیمناک نباش! ما فرستاده خدا به قوم لوط هستیم». (4)

حضرت ابراهیم علیه السلام با این رفتار خود برای بشر درسی ارائه می کند و آن


1- فرهنگ امثال و حکم.
2- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ح9970.
3- مستدرک الوسائل، ج16، ص252، ح19799.
4- «وَلَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهیمَ بِالْبُشْری قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنیذٍ * فَلَمَّا رَأی أَیْدِیَهُمْ لا تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خیفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلی قَوْمِ لُوط» (هود، 69 و 70).

ص:27

اینکه، مقام و منزلت شخص هرچه بالا باشد، مانع آن نمی شود که از یک ارزش بشری - که عبارت از مهمان نوازی است - چشم پوشی کند. (1)

بنابر نقل مورخین: حضرت ابراهیم علیه السلام مردی بود که با غُربا و ضعفا رفاقت می کرد به قدری مهمان نواز بود که او را «ابو الاضیاف» یعنی پدر مهمان ها می گفتند. (2)

نگاه به مهمان

رسول خدا صلی الله علیه و آله : مَا مِنْ عَبْدٍ یَأْتِیهِ ضَیْفٌ فَنَظَرَ فِی وَجْهِهِ إِلَّا رُِّمَتْ عَیْنُهُ عَلَی النَّار؛ (3) «هیچ بنده ای نیست که مهمانی برایش بیاید و به صورت او [مهربانانه] بنگرد مگر آنکه چشم او بر آتش حرام گردد». (4)

در احادیث نگاه کردن به چند چیز عبادت به شمار می آید. از جمله: نگاه کردن به والدین، دریا، قرآن مجید، امام عادل، برادر دینی که به خاطر خدا دوستش داشتن، کعبه، عالم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله : النَّظَرُ فِی ثَلَاثَةِ أَشْیَاءَ عِبَادَةٌ النَّظَرُ فِی وَجْهِ الْوَالِدَیْنِ وَفِی الْمُصْحَفِ وَفِی الْبَحْر؛ «نگاه کردن به سه چیز عبادت است: نگریستن به صورت پدر و مادر، و به مصحف [قرآن مجید]، و به دریا (5)». (6)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : النَّظَرُ إِلَی الْعَالِمِ عِبَادَةٌ، وَالنَّظَرُ إِلَی الْإِمَامِ الْمُقْسِطِ عِبَادَةٌ، وَالنَّظَرُ إِلَی الْوَالِدَیْنِ بِرَأْفَةٍ وَرَحْمَةٍ عِبَادَةٌ، وَالنَّظَرُ إِلَی أَخٍ تَوَدُّهُ فِی اللَّهِ (عَزَّ وَجَلَّ) عِبَادَةٌ؛ «نگاه


1- اشخاص و شاخص ها در قرآن کریم، ص71.
2- «وکان رفیقا بالغریب والضعیف ویقری الضیف حتی سمّی أبو الأضیاف». (اثباث الوصیة للإمام علی بن ابی طالب علیه السلام (مسعودی)، ص40) «ابو الاضیاف یا ابو الضیفان» (تاریخ دمشق، ج6، ص173).
3- رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا ثَلَاثَ أَعْیُنٍ عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَعَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ وَعَیْنٌ بَاتَتْ سَاهِرَةً فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ «در روز قیامت همه چشمان گریان هستند. جز سه چشم: چشمی که از ترس خدا گریسته باشد؛ چشمی که از محرمات الهی پوشیده باشد؛ چشمی که در راه خدا، شب زنده داری کرده باشد» (کتاب من لایحضره الفقیه، ج1، ص318).
4- مستدرک الوسائل، ج16، ص258، ح19796.
5- «دریا را مضمون توحیدی بزرگی است، هم از لحاظ بدیع بودن آفرینش آن و هم از لحاظ بزرگی آن و شگفتی هایی که در آن وجود دارد» (الحیاة، ج5، ص526).
6- بحار الانوار، ج10، ص368.

ص:28

کردن به عالِم عبادت است، نگاه کردن به پیشوای دادگر عبادت است، نگاه کردن مهرآمیز به پدر و مادر عبادت است و نگاه کردن به برادری که به خاطر خدا دوستش داری عبادت است». (1)

امام صادق علیه السلام : النَّظَرُ إِلَی الْکَعْبَةِ عِبَادَةٌ، وَالنَّظَرُ إِلَی الْوَالِدَیْنِ عِبَادَةٌ، وَالنَّظَرُ إِلَی الْإِمَامِ عِبَادَة؛ «نگاه کردن به کعبه عبادت است، نگاه کردن به والدین عبادت است و نگاه کردن به امام عبادت است». (2)

از امام صادق علیه السلام تفسیر این کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله که می فرمایند: النَّظَرُ فِی وُجُوهِ الْعُلَمَاءِ عِبَادَةٌ؛ «نگریستن به چهره علماء عبادت است» را پرسیدند: حضرت فرمود: منظور عالمی است که چون به او بنگری، تو را به یاد آخرت اندازد و کسی که بر خلاف این باشد، نگاه کردن به او فتنه [گمراهی] است». (3)

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: النَّظَرُ إِلَی عَلِیٍّ علیه السلام عِبَادَةٌ؛ «نگریستن به علی علیه السلام عبادت است». (4)

نصف مهمانی

«به رُوی واز (باز) کسی می رن، نه درِ وازش». (5)

تأثیر لبخند و پذیرایی با چهره گشاده به مراتب بیش تر از لذیذترین غذاها و رنگین ترین سفره هاست. (6)

امام علی علیه السلام : الْبَشَاشَةُ أَحَدُ الْقَرَاءَیْنِ؛ «خوش رویی، نیمی از مهمان نوازی است». (7)


1- الامالی (طوسی)، ح1015.
2- الکافی، ج8، ص149.
3- مجموعة ورام، ج1، ص74؛ (تنبیه الخواطر و نزهة النواظر) «سُئِلَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ علیهم السلام عَنْهُ فَقَالَ هُوَ الْعَالِمُ الَّذِی إِذَا نَظَرْتَ إِلَیْهِ ذَکَّرَکَ الْآخِرَةَ وَمَنْ کَانَ خِلَافَ ذَلِکَ فَالنَّظَرُ إِلَیْهِ فِتْنَةٌ...».
4- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج2، ص205. در برخی روایات چنین نقل شده است. «النَّظَرَ إِلَی آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام عِبَادَةٌ». همان.
5- قند و نمک، (برای مهمانی چهرة گشوده میزبان مطرح است نه سفرة گشوده اش).
6- آداب معاشرت برای همه، ص57.
7- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ح9930.

ص:29

امام علی علیه السلام : عَلَیْکَ بِالْبَشَاشَةِ فَإِنَّهَا حِبَالَةُ الْمَوَدَّة؛ «بر تو باد گشاده رویی، به درستی که آن دام دوستی است». (دامی است که با آن دوستی مردم را می توان شکار کرد).

خدمت به مهمان

«صاحب خانه خرِ مهمان است». (1)

امام علی علیه السلام : ثَلَاثٌ لَا یُسْتَحْیَی مِنْهُنَ: خِدْمَةُ الرَّجُلِ ضَیْفَهُ، وَقِیَامُهُ عَنْ مَجْلِسِهِ لِأَبِیهِ وَمُعَلِّمِهِ، وَطَلَبُ الْحَقِّ، وَإِنْ قَل؛ «از سه کار نباید شرم کرد: خدمت کردن مرد به مهمانش، از جا بلند شدن برای پدر ومعلمش، و مطالبه حق، اگرچه اندک باشد». (2)

سلمان خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید درحالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به بالشتی تکیه داده بود. حضرت بالش خود را به سلمان داد و فرمود: «ای سلمان! هیچ مسلمانی نیست که نزد برادر مسلمان خود رود و میزبان از سر احترام به او بالشی دهد، مگر آنکه خدا آن میزبان را بیامرزد». (3)

تعارف دروغین

روزه دار و به دیگران بخوران نه مخور روز و شب شکم بدران (4)

امام صادق علیه السلام : أَتَاهُ مَوْلًی لَهُ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَمَعَهُ ابْنُهُ إِسْمَاعِیلُ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَجَلَسَ فَلَمَّا انْصَرَفَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام انْصَرَفَ مَعَهُ الرَّجُلُ فَلَمَّا انْتَهَی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِلَی بَابِ دَارِهِ دَخَلَ وَتَرَکَ الرَّجُلَ فَقَالَ لَهُ ابْنُهُ إِسْمَاعِیلُ یَا أَبَتِ أَ لَا کُنْتَ عَرَضْتَ عَلَیْهِ الدُّخُولَ فَقَالَ لَمْ یَکُنْ مِنْ شَأْنِی إِدْخَالُهُ قَالَ فَهُوَ لَمْ یَکُنْ یَدْخُلُ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَکْرَهُ أَنْ یَکْتُبَنِی اللَّهُ عَرَّاضاً؛


1- فرهنگ امثال سخن. به مزاح گویند یعنی صاحب خانه باید در خدمت مهمان باشد.
2- عیون الحکم و المواعظ، ح4230.
3- «دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَهُوَ مُتَّکِئٌ عَلَی وِسَادَةٍ فَأَلْقَاهَا إِلَیَّ ثُمَّ قَالَ یَا سَلْمَانُ مَا مِنْ مُسْلِمٍ دَخَلَ عَلَی أَخِیهِ الْمُسْلِمِ فَیُلْقِی لَهُ الْوِسَادَةَ إِکْرَاماً لَهُ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ» (بحار الانوار، ج16، ص235).
4- اسدی.

ص:30

«یکی از دوست داران امام صادق علیه السلام نزد ایشان آمد و سلام کرد و نشست، درحالی که اسماعیل، فرزند امام نیز همراه ایشان بود. چون امام صادق علیه السلام رفت، آن مرد نیز همراه ایشان برگشت، امام به در خانه اش که رسید، از مرد جدا شد و به خانه رفت. فرزندش اسماعیل به ایشان گفت: پدرجان! چرا او را به خانه، دعوت نکردید؟ امام فرمود: به خانه آوردن او در شأن من نبود. اسماعیل گفت: او هم نمی آمد [پس بد نبود که به ظاهر، تعارفی می کردید] امام فرمود: پسرم! خوش ندارم که خداوند، مرا اهل تعارف [دروغین] بنویسد». (1)

به کار گرفتن مهمان

نَزَلَ بِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام ضَیْفٌ وَکَانَ جَالِساً عِنْدَهُ یُحَدِّثُهُ فِی بَعْضِ اللَّیْلِ فَتَغَیَّرَ السِّرَاجُ فَمَدَّ الرَّجُلُ یَدَهُ لِیُصْلِحَهُ فَزَبَرَهُ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام ثُمَّ بَادَرَهُ بِنَفْسِهِ فَأَصْلَحَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ إِنَّا قَوْمٌ لَا نَسْتَخْدِمُ أَضْیَافَنَا؛ «مهمانی بر امام رضا علیه السلام وارد شد، امام تا پاسی از شب، نزد او نشسته بود و با وی سخن می گفت که چراغ، کم نور شد، مرد، دستش را دراز کرد که آن را درست کند؛ امام رضا علیه السلام وی را از این کار، بازداشت و خود به درست کردن چراغ پرداخت. سپس به او فرمود: ما قومی هستیم که از مهمانان مان کار نمی کشیم». (2)

امام باقر علیه السلام : مِنَ الْجَفَاءِ اسْتِخْدَامَ الضَّیْفِ فَإِذَا نَزَلَ بِکُمُ الضَّیْفُ فَأَعِینُوهُ وَإِذَا ارْتَحَلَ فَلَا تُعِینُوهُ فَإِنَّهُ مِنَ النَّذَالَةِ وَزَوِّدُوهُ وَطَیِّبُوا زَادَهُ فَإِنَّهُ مِنَ السَّخَاءِ؛ «به کار گرفتن مهمان [نشان] از بی ادبی است. پس هرگاه مهمان بر شما وارد شد [در بار افکندن و جابه جا کردن بارهایش] به او کمک کنید و هرگاه خواست که بارش را ببندد کمکش نکنید؛ زیرا این کار [نشان] از پستی است و توشه بسیار همراهش کنید؛ زیرا این کار [نشان] از سخاوت است». (3)


1- المحاسن، ج2، ص190، ح1549.
2- الکافی، ج6، ص283، ح2.
3- الکافی، ج6، ص284.

ص:31

رفتن مهمان

کمک و یاری به مهمان از کارهای پسندیده است. اما کمکی نباشد که مهمان احساس کند که باید زودتر مجلس مهمانی را ترک کند.

نَزَلَ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام قَوْمٌ مِنْ جُهَیْنَةَ فَأَضَافَهُمْ فَلَمَّا أَرَادُوا الرِّحْلَةَ زَوَّدَهُمْ وَوَصَلَهُمْ وَأَعْطَاهُمْ ثُمَّ قَالَ لِغِلْمَانِهِ تَنَحَّوْا لَا تُعِینُوهُمْ فَلَمَّا فَرَغُوا جَاءُوا لِیُوَدِّعُوهُ فَقَالُوا لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَقَدْ أَضَفْتَ فَأَحْسَنْتَ الضِّیَافَةَ وَأَعْطَیْتَ فَأَجْزَلْتَ الْعَطِیَّةَ ثُمَّ أَمَرْتَ غِلْمَانَکَ أَنْ لَا یُعِینُونَا عَلَی الرِّحْلَةِ فَقَالَ علیه السلام إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَا نُعِینُ أَضْیَافَنَا عَلَی الرِّحْلَةِ مِنْ عِنْدِنَا؛ «عده ای از طایفه جُهَنیه مهمان امام صادق علیه السلام شدند. امام از آنان پذیرایی کرد و چون خواستند بروند، به آنها توشه و آذوقه و پول داد. آن گاه به خدمتکارانش فرمود: کنار روید و کمکشان نکنید! مهمانان چون رخت خویش بستند. برای خداحافظی، نزد امام آمدند و گفتند: ای پسر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شما پذیرایی شایانی از ما به عمل آورید و دَهشِ بسیار کردید؛ اما به خدمتکارانتان فرمودید که در بستنِ بار، به ما کمک نکنند؟! امام علیه السلام فرمود: همانا ما خاندانی هستیم که به مهمانان خود در رفتن از نزدمان کمک نمی کنیم». (1)

نیز در سیرة امام کاظم علیه السلام چنین می خوانیم: مهمان هایی بر امام کاظم علیه السلام وارد شدند چون خواستند بروند، خدمتکاران امام، کمکشان نکردند. آن گاه به امام گفتند: ای پسر رسول خدا! ممکن است که به خدمتکاران بفرمایید در بستن بار، به ما کمک کنند؟ امام کاظم علیه السلام فرمود: «چون برای رفتن است، نه!» (2)

توشة راه مهمان

در هنگام رفتن مهمان توشه و غذا به او دادن نشانة سخاوت میزبان است.

امام باقر علیه السلام : زَوِّدُوهُ وَطَیِّبُوا زَادَهُ فَإِنَّهُ مِنَ السَّخَاءِ؛ «توشه بسیار همراهش کنید؛ زیرا این کار، [نشان] از سخاوت است». (3)


1- الامالی (صدوق)، ص638، ح859.
2- «نَزَلَ بِأَبِی الْحَسَنِ مُوسَی علیه السلام أَضْیَافٌ فَلَمَّا أَرَادُوا الرَّحِیلَ قَعَّدَ عَنْهُمْ غِلْمَانَهُ فَقَالُوا لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَوْ أَمَرْتَ الْغِلْمَانَ فَأَعَانُونَا عَلَی رِحْلَتِنَا فَقَالَ لَهُمْ أَمَّا وَأَنْتُمْ تَرْحَلُونَ عَنَّا فَلَا» (وسائل الشیعه، ج11، ص456).
3- الکافی، ج6، ص286.

ص:32

ص:33

آداب مهمان

شرط مهمانی

«در خانه هر چه، مهمان هر که». (1)

در مهمان دعوت کردن بر اهل خانه سخت گیری نکنید؛ چرا که با گذشت زمان از مهمان داری خسته می شود و مایه رنجش اهل خانه می گردد. چه نیکوست قبل از دعوت مهمان از اهل خانه مشورت بجوییم. و هر آنچه که خود از آن استفاده می کنیم در اختیار مهمان قرار دهیم.

أَنَّهُ دَعَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ علیه السلام عَلَی أَنْ تَضْمَنَ لِی ثَلَاثَ خِصَالٍ قَالَ وَمَا هِیَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ لَا تُدْخِلُ عَلَیْنَا شَیْئاً مِنْ خَارِجٍ وَلَا تَدَّخِرُ عَنِّی شَیْئاً فِی الْبَیْتِ وَلَا تُجْحِفُ بِالْعِیَالِ قَالَ ذَلِکَ لَکَ فَأَجَابَهُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ؛ «مردی امیرالمؤمنین علیه السلام را دعوت کرد، علی علیه السلام به او فرمود: پذیرفتم به شرط آنکه سه قول به من بدهی. مرد گفت: چه قولی، ای امیرالمؤمنین؟! فرمود: از بیرون چیزی برای ما تهیه نکنی، آنچه را در خانه هست از من دریغ نورزی، و خانواده را به زحمت نیندازی. مرد گفت: قبول است. پس علی بن ابی طالب علیه السلام دعوتش را پذیرفت». (2)


1- امثال و حکم (دهخدا).
2- الخصال، ص189، ح260.

ص:34

مانند شتر خوردن!

بهترین شخص در موقع غذا خوردن کسی است که رفیقش ناچار نشود از او بخواهد غذا بخورد و زحمت گفتن غذا بخور، را از او بر دارد. و سزاوار نیست که چیزی را از آنچه میل دارد، به خاطر اینکه دیگران نگاه می کنند ترک کند؛ زیرا این کار خلاف واقعیت است، بلکه بر طبق معمول و عادت خود رفتار کند و از آن عادتی که در تنها دارد چیزی کم نکند، لیکن خود را در تنهایی به حُسن ادب عادت دهد تا در بین جمع نیاز به انجام عملی خلاف واقع و تصنعی (ساختگی) نداشته باشد. (1)

امام صادق علیه السلام : أَنَّهُ قَالَ لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ وَهُوَ یَأْکُلُ مَعَهُ إِنَّمَا تُعْرَفُ مَوَدَّةُ الرَّجُلِ لِأَخِیهِ بِجَوْدَهِ أَکْلِهِ مِنْ طَعَامِهِ وَإِنَّهُ لَیُعْجِبُنِی الرَّجُلُ یَأْکُلُ مِنْ طَعَامِی فَیُجِیدُ الْأَکْلَ یَسُرُّنِی بِذَلِکَ؛ «امام صادق علیه السلام به یکی از یارانش که با ایشان غذا می خورد فرمود: محبت شخص به برادرش از خوب خوردنش از غذای او دانسته می شود. من خوش دارم که شخص، از غذای من بخورد و خوب [و حسابی] بخورد. با این کار، مرا خوش حال می کند». (2)

به نقل از ابو ربیع: امام صادق علیه السلام غذا طلبید، هلیم آوردند. به ما فرمود: پیش آیید و بخورید. افراد، در خوردن کوتاهی می کردند. فرمود: بخورید؛ زیرا محبت انسان نسبت به برادرش، از خوردن در سفره او معلوم می شود. ما چنان شروع به خوردن کردیم که داشتیم خودمان را مانند شتر خفه می کردیم. (3)

اول سلام

قرآن مجید مؤمنان را به سلام کردن بر اهل خانه به هنگام ورود توصیه فرموده است: فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلی أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَةً طَیِّبَة؛


1- المحجة البیضاء، ج3، ص22.
2- دعائم الاسلام، ج2، ص107، ح344.
3- «دَعَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام بِطَعَامٍ فَأُتِیَ بِهَرِیسَةٍ فَقَالَ لَنَا ادْنُوا فَکُلُوا قَالَ فَأَقْبَلَ الْقَوْمُ یَقْصُرُونَ فَقَالَ علیه السلام کُلُوا فَإِنَّمَا یَسْتَبِینُ مَوَدَّةُ الرَّجُلِ لِأَخِیهِ فِی أَکْلِهِ عِنْدَهُ قَالَ فَأَقْبَلْنَا نُغِصُّ أَنْفُسَنَا کَمَا تَغَصُّ الْإِبِل» (الکافی، ج6، ص279).

ص:35

«پس چون به خانه هایی [که گفته شد] در آمدید. به یکدیگر سلام کنید؛ درودی که نزد خدا مبارک و خوش است». (1)

نکتة دیگری که باید در مقام رد سلام به رعایت آن توجه نمود، پاسخ دهی به بیانی شیواتر و نیکوتر از سلام فرد مخاطب است: وَإِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها؛ «و چون به شما درود گفته شد، شما به صورتی بهتر از آن درود گویید، یا همان را [در پاسخ] برگردانید». (2)

امام صادق علیه السلام در اهمیت سلام کردن می فرمایند: «هنگامی که اذن ورود به خانه را گرفتید اول سلام کنید که سلام یکی از نام های خداوند است». (3)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : لَا تَدْعُوا أَحَداً إِلَی الطَّعَامِ حَتَّی یُسَلِّمَ؛ «کسی را به غذا خوردن دعوت نکنید تا آن گاه که سلام کند». (4)

طفیلی بردن

«بی دعوت به خانة خدا هم نمی روند». (5)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : دَعَاهُ صلی الله علیه و آله قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ إِلَی طَعَامٍ صَنَعُوهُ لَهُ وَلِأَصْحَابٍ لَهُ خَمْسَةٍ فَأَجَابَ دَعْوَتَهُمْ فَلَمَّا کَانَ فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ أَدْرَکَهُمْ سَادِسٌ فَمَاشَاهُمْ فَلَمَّا دَنَوْا مِنْ بَیْتِ الْقَوْمِ قَالَ صلی الله علیه و آله لِلرَّجُلِ السَّادِسِ إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ یَدْعُوکَ فَاجْلِسْ حَتَّی نَذْکُرَ لَهُمْ مَکَانَکَ وَنَسْتَأْذِنَهُمْ لَکَ؛ «یکی از خانواده های مدینه، غذایی درست کردند و پیامبر صلی الله علیه و آله و پنج تن از یارانش را دعوت نمودند. پیامبر صلی الله علیه و آله دعوتشان را پذیرفت. در بین راه نفر ششمی به آنها رسید و همراه شان شد. نزدیک منزل آن خانواده که رسیدند پیامبر صلی الله علیه و آله به آن نفر ششم فرمود: اینها تو را دعوت نکرده اند پس بنشین تا آمدن تو را به آنها خبر بدهیم و برایت اجازه بگیریم». (6)


1- نور، 61.
2- نساء، 86.
3- «إِذَا اسْتَأْذَنَ أَحَدُکُمْ فَلْیَبْدَأْ بِالسَّلَامِ- فَإِنَّهُ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَجَل...» (طبرسی، مشکاة الانوار، ص194).
4- مستدرک الوسائل، ج8، ص357، ح9654.
5- دوازده هزار ضرب المثل فارسی.
6- مکارم الاخلاق، ج1، ص60، ح54.

ص:36

ناقابل بودن غذا

جَاءَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سِنَانٍ فَقَالَ هَلْ عِنْدَکَ شَیْ ءٌ قُلْتُ نَعَمْ فَبَعَثْتُ ابْنِی فَأَعْطَیْتُهُ دِرْهَماً یَشْتَرِی بِهِ لَحْماً وَبَیْضاً فَقَالَ لِی أَیْنَ أَرْسَلْتَ ابْنَکَ فَأَخْبَرْتُهُ فَقَالَ رُدَّهُ رُدَّهُ عِنْدَکَ زَیْتٌ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ هَاتِهِ فَإِنِّی سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ هَلَکَ امْرُؤٌ احْتَقَرَ لِأَخِیهِ مَا یَحْضُرُهُ وَهَلَکَ امْرُؤٌ احْتَقَرَ لِأَخِیهِ مَا قَدَّمَ إِلَیْهِ؛ «عبدالله بن سنان به خانه ام آمد و گفت: آیا در خانه چیزی [برای خوردن] داری؟ گفتم: آری سپس یک درهم به پسرم داد و او را فرستادم که گوشت و تخم مرغ بخرد. عبدالله گفت: پسرت را کجا فرستادی؟ موضوع را به او گفتم. عبدالله گفت: او را باز گردان. روغن در خانه داری؟ گفتم: آری. گفت: همان را بیاور؛ زیرا از امام صادق علیه السلام شنیده ام که می فرماید: هلاک است مردی که آنچه را جلوی برادرش می گذارد ناقابل شمارد! و هلاک است مردی که آنچه را برادرش جلوی او می گذارد ناقابل شمارد». (1)

سنت الهی

«مهمان برکت سفره است». (2)

امام صادق علیه السلام : قِرَی الضَّیْفِ مِنَ السُّنَّةِ؛ «مهمان داری از سنت است». (3)

مهمانی که این همه ثواب از برای او رسیده است، نباید به قصد خودنمایی و افتخار باشد، بلکه باید خالی از هرگونه هرزه گویی، غیبت مسلمین و اسراف باشد. مهمانی مورد پسند است که قصد آن تقرب به خدا، اقتدای به سنت پیغمبر، دلجویی برادران و شاد کردن دل مؤمنان باشد. و نیکو است که فقرا و نیکان را مهمان کند؛ اگر چه مهمانی اغنیاء و مطلق مردم نیز ثواب و فضیلت دارد. (4)


1- الکافی، ج6، ص276، ح3.
2- فرهنگ جامع ضرب المثل های فارسی.
3- دعائم الاسلام، ج2، ص489، ح1744.
4- معراج السعاده، ص424. با اندکی تصرف.

ص:37

زود آوردن غذا

زود آوردن غذا نوعی احترام گذاشتن به مهمان است. وقتی اکثریت مهمان ها حضور یافتند و یک یا دو نفر حاضر نبودند و از وقت مقرّر تأخیر داشتند، حق حاضران مقدّم بر افرادی است که تأخیر دارند، اما اگر کسی که تأخیری دارد فقیر است و ممکن است دلش بشکند دیر آوردن غذا مانعی ندارد. یکی از دو معانی آیة مبارکه هَلْ أَتاکَ حَدیثُ ضَیْفِ إِبْراهیمَ الْمُکْرَمین؛ «آیا حکایت مهمانان ارجمند ابراهیم به تو رسیده است». (1) این است که حضرت ابراهیم علیه السلام مهمانان را با زود حاضر کردن غذا گرامی داشت که جملة فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنیذٍ؛ «طولی نکشید که گوساله بریان پیش آورد» (2) دلالت بر آن دارد. (3)

امروز چیزی خورده ای؟

خورش بود میزبان گونه گونه نه گفتن کزین کم خور و زان فزون

اگر چه بود میزبان خوش زبان پزشکی نه خوب آید از میزبان (4)

امام صادق علیه السلام : لَا تَقُلْ لِأَخِیکَ إِذَا دَخَلَ عَلَیْکَ أَکَلْتَ الْیَوْمَ شَیْئاً وَلَکِنْ قَرِّبْ إِلَیْهِ مَا عِنْدَکَ فَإِنَّ الْجَوَادَ کُلَّ الْجَوَادِ مَنْ بَذَلَ مَا عِنْدَهُ؛ «هرگاه برادرت بر تو وارد شد به او نگو امروز چیزی خورده ای؟ بلکه آنچه در خانه داری برایش بیاور؛ زیرا بخشنده واقعی کسی است که آنچه را دارد ببخشد». (5)

روش پیشینان آن بود که همه نوع غذا را با هم می آوردند و روی سفره می گذاشتند. تا هر کس هر چه مایل است بخورد و اگر تنها یک نوع غذا موجود بود به مهمان ها یادآوری می کردند. تا مهمان ها به مقدار نیاز از آن برخوردار


1- الذاریات، 24.
2- هود، 69.
3- المحجة البیضاء، ج3، ص39.
4- اسدی.
5- بحار الانوار، ج75، ص455، ح28.

ص:38

شوند و منتظر غذای بهتر نمانند. ازاین رو شایسته است میزبان تمام غذا را در سفره حاضر کند و یا هر چه موجود است قبلاً به اطلاع مهمان برساند. (1)

شخصی می گوید: «گروهی در یک مهمانی شرکت داشتیم. میزبان ما چند نوع کلّه پاچه بریان شده که برخی پخته و برخی خشکیده بود آورد و ما غذا نمی خوردیم و منتظر چیز دیگری بودیم تا اینکه آفتابه و لگن (برای شستن دست ها کنایه از اتمام غذا خوردن) آورد. به یکدیگر نگاه کردیم، تا اینکه یکی از بزرگان که شوخ بود گفت: «خداوند قادر است سر های بی تن بیافریند!» آن شب را گرسنه خوابیدیم در حالی که برای سحری پاره نانی می جستیم!». (2)

به اندازه وسعت و از بهترین ها

از یکی از راویان شیعة امام صادق علیه السلام نقل شده است که حضرت علیه السلام گاهی با نانِ گِرده و حلوای روغن و خرما از ما پذیرایی می کرد [که خوراک اغنیا بود] و گاهی با نان و زیتون. به ایشان گفته شد کاش کارَت را تدبیری می کردی تا در آن اعتدال باشد! فرمود: «ما به فرمان خداوند تدبیر می کنیم اگر خداوند زندگی ما را وسعت دهد ما هم وسعت می دهیم و اگر تنگ بگیرد ما هم تنگ می گیریم». (3)

امام علی علیه السلام : إِذَا دَخَلَ عَلَیْکَ أَخُوکَ الْمُؤْمِنُ فَأَطْعَمَهُ مِنْ أَطْیَبِ مَا فِی بَیْتِکَ؛ «هرگاه برادر مؤمنت بر تو وارد شد، از بهترین غذایی که در خانه ات داری به او بخوران». (4)

نمونة آشکار بهترین غذا در داستان مهمان های حضرت ابراهیم علیه السلام تجلی می کند که در قرآن کریم چنین بیان شده است. هَلْ أَتاکَ حَدیثُ ضَیْفِ إِبْراهیمَ الْمُکْرَمین * إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُون * فَراغَ إِلی أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمین * فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ قالَ أَ لا تَأْکُلُون؛ «آیا خبر مهمانان ارجمند ابراهیم به تو


1- المحجة الییضاء، ج3، ص40 و 41.
2- المحجة الییضاء، ج3، ص41.
3- «کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام رُبَّمَا أَطْعَمَنَا الْفَرَانِیَ وَالْأَخْبِصَةَ ثُمَّ یَطْعَمُ الْخُبْزَ وَالزَّیْتَ فَقِیلَ لَهُ لَوْ دَبَّرْتَ أَمْرَکَ حَتَّی یَعْتَدِلَ فَقَالَ إِنَّمَا تَدْبِیرُنَا مِنَ اللَّهِ إِذَا أَوْسَعَ اللَّهُ عَلَیْنَا أَوْسَعْنَا وَإِذَا قَتَّرَ قَتَّرْنَا» (الکافی، ج6، ص280).
4- دعائم الاسلام، ج2، ص107.

ص:39

رسید؟ چون بر او در آمدند؛ پس سلام گفتند. گفت: «سلام! مردمی ناشناسید». پس آهسته به سوی زنش رفت و گوساله ای فربه [و بریان] آورد. آن را به نزدیکشان بُرد [و] گفت: «مگر نمی خورید؟». (1)

عربی که صورتش خیلی زشت بود سر سفرة امام حسن مجتبی علیه السلام آمد و از روی حرص تمام غذا را خورد. امام حسن علیه السلام که کرامتش برای همه معلوم بود از غذا خوردن عرب خوشش آمد و از او پرسید: تو عیال داری یا مجردی؟ گفت: عیال مندم. فرمود: چند فرزند داری؟ گفت: هشت دختر دارم که آنها از من پرخورترند. امام تبسم کرد و به او ده هزار درهم انعام داد و فرمود: این قسمت تو و همسر و هشت دخترت باشد. (2)

مهمان سرزده

«ناخوانده برِ یار شوی خوار شوی». (3)

بُود نام نیک و سر افراشتن ز ناخوانده مهمان نکو داشتن (4)

امام صادق علیه السلام : إِذَا أَتَاکَ أَخُوکَ فَقَدِّمْ إِلَیْهِ مَا تَیَسَّرَ عِنْدَکَ وَإِنْ دَعْوَتَهُ فَتَکَلَّفْ لَهُ مَا أَمْکَنَکَ؛ «هرگاه برادرت سر زده بر تو وارد شد، با آنچه فراهم داری از او پذیرایی کن. اما اگر دعوتش کرده بودی تا جایی که در توانت هست برایش بکوش». (5)

سوی دین هدیة خدایش دان آن که ناخوانده آیدت مهمان (6)


1- الذاریات، 24-27.
2- لطائف الطوائف، ص139.
3- فرهنگ جامع ضرب المثل های فارسی.
4- اسدی.
5- دعائم الاسلام، ج2، ص107.
6- سنائی.

ص:40

زودتر شروع کردن

شایسته است که میزبان، پیش از مهمانان در آغاز و بعد از همه آنان در پایان غذا خوردن، دستان خود را بشوید.

رسول خدا صلی الله علیه و آله : صَاحِبُ الرَّحْلِ یَشْرَبُ أَوَّلَ الْقَوْمِ وَیَتَوَضَّأُ آخِرَهُمْ؛ «صاحب خانه، قبل از دیگران می نوشد و بعد از همه دست هایش را می شوید». (1)

این حدیث یادآور این نکته است که میزبان باید به صورت عملی، خرسندی خود را از حضور مهمانان و آمادگی اش را برای پذیرایی شایسته از آنها اعلام نماید و پیشی گرفتن میزبان برای شستن دست خود پیش از شروع غذا خوردن، در حقیقت وسیله ای برای ابراز از این معناست. چنانچه میزبان، خود، پیش از همه در کنار سفره حضور یابد و برای خوردن غذا آماده شود، مهمانان نیز راحت تر و بدون خجالت کشیدن، مشغول غذا خوردن می شوند. همچنان که اگر میزبان، آخرین کسی باشد که از غذا خوردن دست بشوید. مهمان هایی که کندتر غذا می خورند، فرصت کافی برای سیر شدن خواهند داشت. (2)

حضرت علی علیه السلام به کمیل چنین سفارش می کنند: یَا کُمَیْلُ - إِذَا أَنْتَ أَکَلْتَ فَطَوِّلْ أَکْلَکَ یَسْتَوْفِ مَنْ مَعَکَ وَتُرْزَقْ مِنْهُ غَیْرُک؛ «ای کمیل! زمانی که غذا می خوری آن را طول بده تا کسی که با توست به نحو کامل غذا بخورد و به جز تو از غذا بخورد». (3)

بدرقه راه

از حقوق و وظایف مهمان بدرقه کردن است. نیکو بدرقه کردن نشان از این دارد که میزبان از مهمانی لذت برده و مهمان را دوست دارد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله : مِنْ حَقِ الضَّیْفِ أَنْ تَمْشِیَ مَعَهُ فَتُخْرِجَهُ مِنْ حَرِیمِکَ إِلَی الْبَابِ؛ «از حقوق مهمان است که تا دَمِ در با او بروی و بدرقه اش کنی». (4)


1- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج3، ص355.
2- محمدی ری شهری، فرهنگ نامة مهمانی، ص73.
3- وسائل الشیعه، ج24، ص267.
4- عیون الاخبار الرضا علیه السلام ، ج2، ص70.

ص:41

رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی دیگر، بدرقه کردن را از جمله سنت ها شمرده اند: إنّ من السّنّة أن یخرج الرّجل مع ضیفه إلی باب الدّار؛ «از جمله سنت ها این است که میزبان، مهمان خود را تا درِ خانه همراهی کند». (1)

آماده کردن وسائل پذیرایی و مهمان نوازی از دیگر حقوق مهمان است. در حدیثی رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: إِنَّ مِنْ حَقِّ الضَّیْفِ أَنْ یُعَدَّ لَهُ الْخِلَالُ؛ «از حقوق مهمان این است که برای او خلال دندان آماده کنی». (2)

سهم خانواده

«اول کفتر شکار کن، بعد مهمون دعوت کن». (3)

شایسته است که اولاً سهم افراد خانواده را جدا کند تا آنها چشم به راه این نباشند که غذا از پیش مهمان برگردد؛ زیرا ممکن است غذایی بر نگردد و باعث دلتنگی آنها شود و علیه مهمان بدگویی کنند و میزبان به دنبال اطعام به مهمان ها نارضایتی خانواده را فراهم کرده باشد که این خود خیانتی درباره آنهاست. (4)

غذای ناقابل و کوچک شمردن غذا

رسول خدا صلی الله علیه و آله : قَالَ کَفَی بِالْمَرْءِ إِثْماً أَنْ یَسْتَقِلَ مَا یُقَرِّبُ إِلَی إِخْوَانِه؛ «انسان را همین گناه بس که آنچه را پیش برادران خود می گذارد اندک و ناقابل بشمارد». (5)

امام صادق علیه السلام : هُلْکٌ بِالْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ یُخْرِجَ إِلَیْهِ أَخُوهُ مَا عِنْدَهُ فَیَسْتَقِلَّهُ؛ «هلاک باد آن مرد مسلمانی که برادرش آنچه را دارد برایش می آورد، اما او آن را اندک می شمارد!». (6)


1- نهج الفصاحه، ح919.
2- الکافی، ج6، ص285.
3- فرهنگ جامع ضرب المثل های فارسی.
4- غزالی، به نقل از المحجة البیضاء، ج3، ص44.
5- المحاسن، ج2، ص414.
6- المحاسن، ج2، ص415.

ص:42

قبول کردن دعوت مهمانی

«کاسة همسایه دو پا دارد». (1)

بهانة تراشی در قبول کردن دعوت به مهمانی نداریم. در زمان های گذشته مسافت پنج میل، مسافت طولانی به حساب می آمده است. اما با این وجود اهل بیت علیهم السلام به پذیرش دعوت مسلمان هرچند در پنج میلی سفارش کرده اند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله : أُوصِی الشَّاهِدَ مِنْ أُمَّتِی وَالْغَائِبَ أَنْ یُجِیبَ دَعْوَةَ الْمُسْلِمِ وَلَوْ عَلَی خَمْسَةِ أَمْیَالٍ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنَ الدِّینِ؛ «به حاضران و غایبان امتم سفارش می کنم که دعوت مسلمان را بپذیرند اگرچه در فاصلة پنج میلی (2) باشد؛ زیرا این کار جزء دین است». (3)

امام صادق علیه السلام پذیرفتن دعوت مهمان به مهمانی را جزء حقوق مسلمانی می داند و می فرمایند: «یکی از حقوق مسلمان بر مسلمان، این است که هرگاه او را دعوت کرد اجابتش کند». (4)

امام حسین علیه السلام از راهی می گذشت، قومی از فقرا روی عبایی نان می خوردند. دعوتش کردند، پذیرفت و با آنها مشغول خوردن شد. پس از اتمام غذا این آیه را تلاوت کرد: إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِین (5) آن گاه فرمود: من دعوت شما را پذیرفتم، شما نیز دعوت مرا بپذیرید و در خانه ام مهمان من شوید. آنها همراه حضرت به منزل آمدند. حضرت به رباب گفت: آنچه داری برای پذیرایی این میهمانان بیاور. (6)

امام رضا علیه السلام در حدیثی زیبا می فرمایند: السَّخِیُّ یَأْکُلُ طَعَامَ النَّاسِ لِیَأْکُلُوا مِنْ طَعَامِهِ وَالْبَخِیلُ لَا یَأْکُلُ مِنْ طَعَامِ النَّاسِ لِئَلَّا یَأْکُلُوا مِنْ طَعَامِهِ؛ «بخشنده آن است که


1- کتاب کوچه، هر رفتنی را آمدنی است.
2- هر «میل» در عُرف شرعی برابر با چهار هزار ذِراع دست فرد معمولی است که تقریبا معادل 1600 متر در نظر گرفته می شود. (مهمانی ومیزبانی در سبک زندگی اسلامی، ص117).
3- المحاسن، ج2 ،ص411.
4- «إِنَّ مِنْ حَقِ الْمُسْلِمِ عَلَی الْمُسْلِمِ أَنْ یُجِیبَهُ إِذَا دَعَاهُ» (الکافی، ج6، ص274).
5- نحل، 23.
6- تفسیر العیاشی، ج2، ص257. «مَرَّ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام بِمَسَاکِینَ قَدْ بَسَطُوا کِسَاءً لَهُمْ وَأَلْقَوْا عَلَیْهِ کِسَراً فَقَالُوا هَلُمَّ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَثَنَی وَرِکَهُ فَأَکَلَ مَعَهُمْ ثُمَّ تَلَا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ ثُمَّ قَالَ قَدْ أَجَبْتُکُمْ فَأَجِیبُونِی قَالُوا نَعَمْ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَامُوا مَعَهُ حَتَّی أَتَوْا مَنْزِلَهُ فَقَالَ لِلرَّبَاب أَخْرِجِی مَا کُنْتِ تَدَّخِرِینَ».

ص:43

از غذای مردم می خورد تا از غذایش بخورند. و بخیل از غذای مردم نمی خورد که از غذایش نخورند». (1)

رعایت اولویت

رسول خدا صلی الله علیه و آله : إذَا اجتَمَعَ الدّاعِیانِ فَأَجِب أقرَبَهُما باباً فَإِنَّ أقرَبَهُما باباً أقرَبُهُما جِواراً وإن سَبَقَ أحَدُهُما فَأَجِبِ الَّذی سَبَقَ؛ «هر گاه دو نفر هم زمان تو را دعوت کردند، دعوت شخصی را که خانه اش نزدیک تر است بپذیر؛ زیرا آنکه خانه اش نزدیک تر است، همسایه تر است. و اگر یکی از آنها زودتر دعوت کرد دعوت کسی را که پیشی گرفته بپذیر». (2)

رختخواب مهمان

امام صادق علیه السلام به بستری در خانه مردی نگاه کرد و فرمود: بستری برای مرد، و بستری برای همسرش، و بستری برای مهمانش؛ بستر چهارم از آن شیطان خواهد بود». (3)

جابربن عبد الله گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله سخن از بستر می گفت فرمود: «بستری از آن مرد و بستری از آن زن و بستری از آن مهمان است و چهارمی از آن شیطان (4) است». (5)


1- الکافی، ج4، ص41.
2- نهج الفصاحه، ح135.
3- «نَظَرَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِلَی فِرَاشٍ فِی دَارِ رَجُلٍ فَقَالَ فِرَاشٌ لِلرَّجُلِ وَفِرَاشٌ لِأَهْلِهِ وَفِرَاشٌ لِضَیْفِهِ وَفِرَاشٌ لِلشَّیْطَانِ» (الکافی، ج6، ص479). بیان علامه مجلسی(: «ویحتمل أن یکون المراد بفراش الضیف ما یکفی لهم أعم من الواحد أو المتعدد» (مرآة العقول، ج22، ص371).
4- «بستر دوگونه است: کفافی و ضروری، و اشرافی و اترافی. اسلام بسترهای اشرافی و اترافی را، با حدودی که برای مصرف معیّن نموده طرد کرده است. اسلام استفاده از هر چیز را، بیش از نیاز معقول، روا نمی داند، برای همین درباره بستر داشتن و استفاده کردن از آن، نظری حکیمانه و معتدل دارد، و آن را چهارگونه می داند که سه گونه آنها مجاز است و به دست آوردن و بهره گیری از آنها مباح، با توجه به مقتضای اوضاع و احوال و نیازمندی های محیطی، بدون خروج از حد اسلامی تعیین شده برای آن، و گونه چهارم -- به عنوان مظهری از ولخرجی و خودنمایی و اشراف منشی - از نظر اسلام مردود است، و به آن عنوان «از آن شیطان» داده شده است» (الحیاة، ج4، ص278).
5- جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: ذَکَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله «الْفُرُشَ فَقَالَ فِرَاشٌ لِلرَّجُلِ وَفِرَاشٌ لِلْمَرْأَةِ وَفِرَاشٌ لِلضَّیْفِ وَالرَّابِعُ لِلشَّیْطَانِ» (الخصال، ج1، ص121).

ص:44

کجا بنشینم؟

در مهمانی بالا و پایین مجلس مهم نیست، مهم خواست میزبان است. میزبان بهتر از هر کس به اسرار خانه خود آگاه است. ازاین رو بهتر است هر جایی که میزبان برای نشستن تعیین کرد، مهمان آنجا بنشیند.

دراین باره امام باقر علیه السلام می فرمایند: إِذَا دَخَلَ أَحَدُکُمْ عَلَی أَخِیهِ فِی رَحْلِهِ فَلْیَقْعُدْ حَیْثُ یَأْمُرُهُ صَاحِبُ الرَّحْلِ، فَإِنَّ صَاحِبَ الرَّحْلِ أَعْرَفُ بِعَوْرَةِ بَیْتِهِ مِنَ الدَّاخِلِ عَلَیْه؛ «هرگاه یکی از شما به خانه برادرش وارد شد هر جایی که صاحب خانه می گوید همان جا بنشیند؛ زیرا صاحب خانه به موقعیت خانه اش نسبت به مهمان آشناتر است». (1)

مهمانی مجلس اسرار

مهمانی مجلسی دوستانه و صمیمانه است و ممکن است گفت وگو های خودمانی و یا اسرار زندگی در آن گفته شود. لذا میزبان و مهمان باید از بازگو کردن آنچه که در مجلس مهمانی گفته شده و یا اتفاق افتاده دوری کنند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفارشی به جناب ابوذر می فرمایند: یَا أَبَا ذَرٍّ الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ وَإِفْشَاءُ سِرِّ أَخِیکَ خِیَانَةٌ فَاجْتَنِبْ ذَلِک؛ «ای ابوذر مجالس امانت است و فاش کردن راز برادرت خیانت است؛ از این کار دوری کن». (2)

نیز در بیانی دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: إِنَّمَا یَتَجَالَسُ الْمُتَجَالِسَانِ بِأَمَانَةِ اللَّهِ فَلَا یَحِلُّ لِأَحَدِهِمَا أَنْ یُفْشِیَ عَلَی أَخِیهِ مَا یَکْرَه؛ «وقتی دو کس هم نشین می شوند آنچه میانشان می گذرد امانت خداست. پس روا نیست که یکی از آنها بر خلاف میل و رضایت برادرش آنچه در آن محفل گذشته است را فاش سازد». (3)


1- قرب الاسناد، ص69، ح222.
2- مکارم الاخلاق، ص470.
3- مجموعة ورام، ج1، ص98.

ص:45

مدت مهمانی

«روز اول ناز و نیاز، روز دوم نان و پیاز، روز سوم چوبِ دراز»! (1)

میهمان گرچه عزیز است ولی هم چون نفس خفقان آرد اگر آید و بیرون نرود! (2)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : الضِّیَافَةُ أَوَّلَ یَوْمٍ وَالثَّانِیَ وَالثَّالِثَ وَمَا بَعْدَ ذَلِکَ فَإِنَّهَا صَدَقَةٌ تُصُدِّقَ بِهَا عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ صلی الله علیه و آله لَا یَنْزِلُ أَحَدُکُمْ عَلَی أَخِیهِ حَتَّی یُوثِمَهُ (3) مَعَهُ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ یُوثِمُهُ قَالَ حَتَّی لَا یَکُونَ عِنْدَهُ مَا یُنْفِقُ عَلَیْهِ؛ «مهمانی یک روز و دو روز و سه روز است، بعد از آن صدقه ای است که به [مهمان] می دهی. سپس فرمودند: هیچ یک از شما چندان نزد برادرش نمانَد که او را به گنا ه بیندازد. گفته شد: ای پیامبر خدا! چگونه او را به گناه می اندازد؟ فرمود: تا جایی که چیزی برایش نماند که برای او خرج کند». (4)

مهمان هدیة خداست، اما اگر نخواست برود بَلاست. (5)

مهمانی ثروتمندان و ولیمه

امام کاظم علیه السلام می فرمایند: نَهَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَنْ طَعَامِ وَلِیمَةٍ یُخَصُ بِهَا الْأَغْنِیَاءُ وَیُتْرَکُ الْفُقَرَاءُ؛ «پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از خوردن ولیمه ای که به توانگران اختصاص می یابد و فقرا در آن جایی ندارند، نهی فرمود». (6)

نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد مهمانی که فقرا دعوت نشدند و ویژه ثروتمندان است می فرمایند: «بدترین خوراک، ولیمه ای است که انسان سیر، به آن دعوت می شود و شخص گرسنه، از آن باز داشته می شود!». (7)


1- دوازده هزار ضرب المثل فارسی.
2- دوازده هزار ضرب المثل فارسی.
3- «یوثمه ای یوقعه فی التعب والمشقة والتکلف فی الانفاق. وقد یقرأ یؤثمه من الاثم فیکون تفسیرا باللازم».
4- الکافی، ج2، ص283.
5- امثال و حکم (دهخدا).
6- الکافی، ج6، ص282.
7- «شَرُّ الطَّعامِ طَعامُ الوَلیمَهِ یُدعی إلیهِ الشَّبعانُ وَیُحبَسُ عَنهُ الجائِعُ» (کنزالعّمال، ج16، ص307).

ص:46

بر پایة احادیث، شایسته است برای پنج چیز ولیمه داد: عروسی، تولد فرزند، ختنه، خرید خانه و بازگشت از حج. (1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام ازدواج با همسران خود ولیمه (2) می داد.

از امام صادق علیه السلام از پدرانشان نقل شده که فرمود: «چون رسول خدا صلی الله علیه و آله با میمونه دختر حارث ازدواج کرد برای او ولیمه داده و به مردم "حیس" خورانید». (3)

نیر برای «زینب بن جحش» گوسفند (4) و برای «ام سلمه»، خرما و روغن (حلوای خرما) (5) و برای یکی دیگر از همسرانشان خرما و سویق ولیمه دادند. (6)

نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین می فرمایند: یَا عَلِیُ، اصْنَعْ لِأَهْلِکَ طَعَاماً فَاضِلا؛ «ای علی! برای همسرت ولیمه ای نیکو ترتیب بده». (7)

شخصی دربارة مرد ثروتمندی که مهمانی های بسیار عالی می داد، اما خودش آدم بسیار بدخُلقی بود می گفت: «آدم بدی نیست، غذایش را خیلی خوب می خورم، اما خودش را نمی توانم هضم کنم». (8)

هم غذایی با مهمان

میزبان می بایست غذا خوردن خود را مدیریت کند و آخرین نفری باشد که دست از غذا می کشد. هم غذایی و هم سفره شدن میزبان با مهمان یک رسم دیرین در بسیاری از فرهنگ های بشری است که در آداب مهمانیِ مورد تأیید


1- أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ علیه السلام أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ: «لَا وَلِیمَةَ إِلَّا فِی خَمْسٍ فِی عُرْسٍ أَوْ خُرْسٍ أَوْ عِذَارٍ أَوْ وِکَارٍ أَوْ رِکَازٍ فَالْعُرْسُ التَّزْوِیجُ وَالْخُرْسُ النِّفَاسُ بِالْوَلَدِ وَالْعِذَارُ الْخِتَانُ وَالْوِکَارُ الرَّجُلُ یَشْتَرِی الدَّارَ وَالرِّکَازُ الرَّجُلُ یَقْدَمُ مِنْ مَکَّةَ» (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج3، ص402).
2- ولیمه مشتق از«ولم» به معنای اجتماع است. «الوَلْمَةُ تمامُ الشی ء واجتماعه» (لسان العرب، مادة «ولم»). برای اطلاع ازآداب ولیمه رجوع شود به کتاب اخلاق میهمانی، فصل هشت.
3- «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَمَّا تَزَوَّجَ بِمَیْمُونَةَ ابْنَةِ الْحَارِثِ أَوْلَمَ عَلَیْهَا وَأَطْعَمَ الْحَیْس» (مستدرک الوسائل، ج14، ص198).
4- مستدرک الوسائل، ج14، ص201،
5- مجمع الزوائد، الهیثمی، ج4، ص50.
6- مستدرک الوسائل، ج14، ص201.
7- الامالی (طوسی)، مجلس دوم، ح14.
8- گنجینة لطائف، ص252.

ص:47

اسلام نیز، بر آن تأکید شده است. میزبان با هم سفره شدن محبت و احترام بیشتری نسبت به مهمان ابراز داشته و او را پیش از پیش رهین منّت خویش می سازد. این همراهی، موجب می شود تا مهمان با آسودگی و آرامش بیشتر و بدون شرمساری، غذای خویش را تناول کرده تا کاملاً سیر نشده، دست از طعام نکشد. علاوه بر این سر یک سفره نشستن، امکان بیشتری برای کاهش فاصله ها، گفت و گو، تعامل عاطفی، ابراز محبت و صمیمیت و تعمیق روابط فراهم می آورد. (1)

امام کاظم علیه السلام : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَانَ إِذَا أَتَاهُ الضَّیْفُ أَکَلَ مَعَهُ وَلَمْ یَرْفَعْ یَدَهُ مِنَ الْخِوَانِ حَتَّی یَرْفَعَ الضَّیْفُ یَدَهُ؛ «رسول خدا صلی الله علیه و آله هرگاه برایش مهمان می آمد، غذایش را با او می خورد و دست از سفره نمی کشید تا آنکه مهمان، دست می کشید». (2)

امام صادق علیه السلام نیز دراین باره می فرمایند: «هرگاه کسی به عنوان مهمان بر کسی وارد شد و میزبان با او هم غذا شود، شرمساری را از او می زداید و باعث می شود تا مهمان، کمتر احساس ناراحتی کند». (3)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : مَنْ أَحَبَ أَنْ یُحِبَّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ فَلْیَأْکُلْ مَعَ ضَیْفِه؛ «هر کس دوست دارد که خداوند و پیامبرش او را دوست بدارند، باید با مهمانش غذا بخورد». (4)

امام صادق علیه السلام دلیل این امر را چنین بیان می کند: «هرگاه مهمان برای کسی بیاید و میزبان با او غذا بخورد، خجالت را از مهمان می زداید، و چنانچه با او نخورد، مهمان احساس راحتی نمی کند». (5)

نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی دیگر می فرمایند: وآکلی ضیفک فان الضیف یستحیی أن تاکل وحده؛ «با مهمانت هم غذا شو؛ چرا که میهمان حیا می کند تنها غذا خورد». (6)


1- مهمانی ومیزبانی در سبک زندگی اسلامی، ص97.
2- الکافی، ج6، ص286.
3- «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَ الزَّائِرَ إِذَا زَارَ الْمَزُورَ فَأَکَلَ مَعَهُ أَلْقَی عَنْهُ الْحِشْمَةَ وَإِذَا یَأْکُلُ مَعَهُ یَنْقَبِضُ قَلِیلًا» (الکافی، ج6، ص286).
4- تنبیه الخواطر و نزهه النواظر (مجموعة ورام)، ج2، ص116.
5- عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ «إِنَّ الزَّائِرَ إِذَا زَارَ الْمَزُورَ فَأَکَلَ مَعَهُ أَلْقَی عَنْهُ الْحِشْمَةَ وَإِذَا یَأْکُلُ مَعَهُ یَنْقَبِضُ قَلِیلًا» (الکافی، ج6، ص286).
6- نهج الفصاحه، ح3177.

ص:48

سختی مهمانی!

«دوستی به زور نمی شه، سفره به تکلف». (1)

شایسته است که مهمان هنگام دعوت میزبان، با او شرط کند که خود را به هیچ وجه به زحمت نیندازد و از سوی دیگر، متقابلاً شایسته است که میزبان، در حد توان، برای گرامی داشت مهمانی که او را دعوت کرده، تلاش کند، البته نه به اندازه ای که سختی آن چنانی به خود یا خانوادة خویش تحمیل کند که با حکمت مهمانی و نزدیک شدن دل ها منافات داشته باشد. (2)

امام صادق علیه السلام : نَهَی النبی صلی الله علیه و آله عَنِ التَّکَلُّفِ لِلضَّیْفِ مَا لَا یُقْدَرُ عَلَیْهِ إِلَّا بِمَشَقَّة؛ «رسول خدا صلی الله علیه و آله از پذیرایی کردن مهمان، با چیزی که شخص توانش را ندارد و برای تهیة آن به سختی می افتد، نهی فرمود». (3)

در روایتی خود را به سختی و مشقت نینداختن از نشانه ها ی احترام به برادر دینی شمرده شده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله : مِنْ تَکْرِمَةِ الرَّجُلِ لِأَخِیهِ أَنْ یَقْبَلَ تُحْفَتَهُ وَأَنْ یُتْحِفَهُ بِمَا عِنْدَهُ وَلَا یَتَکَلَّفَ لَهُ شَیْئا؛ «نشانة احترام شخص به برادرش، این است که هدیة تقدیمی او را بپذیرد و از همان چیزی که آماده دارد، به او تقدیم کند و خود را برای برادرش به سختی نیندازد». (4)

کیفر رد مهمان

ابوحمزه گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم، فدایتان شوم چه می گویی درباره مسلمانی که نزد مسلمانی برای دیدار یا درخواست نیاز رفته باشد و از او اذن ورود بخواهد؛ ولی او درحالی که در خانه اش هست، به وی اجازه ورود


1- قند و نمک. (تکلف: خود را به زحمت انداختن و زیاده روی در پذیرایی).
2- محمدی ری شهری، فرهنگ نامة مهمانی، ص135.
3- قرب الاسناد، ص72، ح242.
4- الکافی، ج6، ص276.

ص:49

ندهد و از خانه بیرون نیاید؟ فرمود: ای اباحمزه! هر مسلمانی نزد مسلمانی دیگر برای دیدار یا درخواست نیازی برود و او در خانه باشد و از او اجازه ورود بخواهد و صاحب خانه به استقبال مهمان نرود، پیوسته از رحمت خدا به دور است تا همدیگر را ملاقات کنند. [از روی تعجب] گفتم فدایتان شوم آیا پیوسته از رحمت خدا دور است تا یکدیگر را ملاقات کنند؟ فرمود: آری، ای ابوحمزه!». (1)

قدر دانی نکردن

گاهی با قدردانی نکردن از زحمت های میزبان باعث قطع خوبی ها می شویم. میزبانی که موردن بی مهری و ناسپاسی مهمان قرار گیرید. دیگر انگیزه ای برای مهمانی دادن و مهمان نوازی ندارد. نه تنها میزبان، بلکه هر کس که مورد بی مهری و ناسپاسی قرار گیرد. دیگر شوق و ذوق کارهای نیک و پسندیده را ندارد. در این زمنیه امام صادق علیه السلام می فرمایند: لَعَنَ اللَّهُ قَاطِعِی سُبُلِ الْمَعْرُوفِ قِیلَ وَمَا قَاطِعُو سُبُلِ الْمَعْرُوفِ قَالَ الرَّجُلُ یُصْنَعُ إِلَیْهِ الْمَعْرُوفُ فَیَکْفُرُهُ فَیَمْتَنِعُ صَاحِبُهُ مِنْ أَنْ یَصْنَعَ ذَلِکَ إِلَی غَیْرِهِ؛ «خدا لعنت کند رهزنان نیکی را. از ایشان سؤال شد رهزنان نیکی چه کسانی هستند؟ امام فرمود: کسی که به وی خوبی می شود اما او ناسپاسی می کند و در نتیجه نیکوکار را از نیکی کردن به دیگران باز می دارد». (2)

دعا برای مهمان

بی شک، مؤمنان به دعای خیر در حق یکدیگر نیازمندند و چون در دعای به حال دیگران، امید اجابت بیشتری می رود، توجه به این امر خود می تواند محرکی قوی برای گرد آمدن مؤمنان به مناسبت ها و بهانه های مختلف باشد.


1- عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَال: «قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا تَقُولُ فِی مُسْلِمٍ أَتَی مُسْلِماً زَائِراً أَوْ طَالِبَ حَاجَةٍ وَهُوَ فِی مَنْزِلِهِ فَاسْتَأْذَنَ عَلَیْهِ فَلَمْ یَأْذَنْ لَهُ وَلَمْ یَخْرُجْ إِلَیْهِ قَالَ یَا أَبَا حَمْزَةَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَتَی مُسْلِماً زَائِراً أَوْ طَالِبَ حَاجَةٍ وَهُوَ فِی مَنْزِلِهِ فَاسْتَأْذَنَ لَهُ وَلَمْ یَخْرُجْ إِلَیْهِ لَمْ یَزَلْ فِی لَعْنَةِ اللَّهِ حَتَّی یَلْتَقِیَا فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فِی لَعْنَةِ اللَّهِ حَتَّی یَلْتَقِیَا قَالَ نَعَمْ یَا أَبَا حَمْزَةَ» (الکافی، ج2، ص365).
2- الکافی، ج4، ص33.

ص:50

این ادب، هم نمایان گر قدرشناسی از زحمات میزبان و هم دیگران را به ادامة این رفتار نیکو ترغیب و تشویق می کند. (1)

ابوالهثیم، غذایی پخت و پیامبر و یارانش را برای خوردن آن به خانه دعوت کرد. پس از صرف غذا پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «به برادرتان ثواب برسانید». اصحاب گفتند: «ثواب رساندن به او چگونه است؟» پیامبر صلی الله علیه و آله : فرموند: اُدعُوا اللهَ لَهُ بِالبَرَکَهِ (2) فَاِنَّ الرَّجُلَ إذا اَکَلَ طَعامَهُ وَشَرِبَ شَرابَهُ ثُّم دُعِیَ لَهُ بِالبَرَکَهِ فَذالِک ثَوابُهُ؛ «خدا را بخوانید و برای این برادر خود برکت بخواهید؛ زیرا وقتی غذای کسی را می خورند و نوشیدنی هایش را می نوشند و برای او درخواست برکت می کنند همین کار پاداش اوست». (3)

و این چند نکته:

1. در مهمانی از قیمت غذاهای تهیه شده تعریف نکنید؛

2. با میهمان از گرانی و اقتصاد وضعیت سخت معیشت صحبت نکنید، بگذارید با آرامش غذا بخورد؛

3. در داخل منزل با کفش راحتی از میهمان پذیرایی نکنید. این عمل یک نوع بی احترامی به مهمان به حساب می آید؛

4. در مهمانی نباید در جست وجوی غذا یا مخلفات دلخواه بود؛ بلکه لازم است از غذاهای موجود استفاده شود؛

ادب همیشه زیباست و به کار گیری واژگان زیبا، ادب شما را دو چندان می کند. ازاین رو نپرسید دستشویی یا توالت کجاست؟ بلکه زیباتر این است که بپرسید کجا می توان دست ها را شست؟ (4)


1- مهمانی و میزبانی در سبک زندگی اسلامی، ص146.
2- معنای «خیر» کار نیک و سودمند است؛ اما «برکت» به معنای تداوم و توسعه و پایداری است.
3- اسد الغابه، ج4، ص250. به نقل از حکایت نامة موضوعی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، ص889.
4- آداب معاشرت برای همه، ص57.

ص:51

آداب سفره

اشاره

فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلی طَعامِه؛ «پس آدمی باید به خوراک خود بنگرد». (1)


1- عبس، 24.

ص:52

ص:53

هدف خردمندان، دیدار (رحمت) خدای سبحان در سرای آخرت است، و هیچ راهی جز علم و عمل برای رسیدن به این هدف وجود ندارد؛ از سویی مراقبت بر علم و عمل جز با تندرستی ممکن نیست و تندرستی نیز جز با تناول کردن غذا و خوراک به مقدار حاجت در هر شبانه روز میسر نمی شود. ازاین رو خداوند متعال می فرماید: کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَاعْمَلُوا صالِحا؛ «خوردنی های شایسته بخورید و کارهای شایسته بجا آورید». (1) بنابراین هر کس اقدام به خوردن غذا می کند تا بدان وسیله به علم و عمل خود یاری رساند و تقوایش را تقویت کند، سزاوار نیست که زمام نفس را رها کند و آن را همانند چهارپایان در چراگاه آزاد بگذارد تا هر چه می خواهد بخورد؛ زیرا آنچه باعث دینداری و وسیله رسیدن به دیانت است شایسته است که مظهر انوار و آداب و سنن دینی باشد؛ به طوری که بنده خدا را پای بند کند و انسان متقی بدان وسیله از گناهان مصون بماند، تا آنجا که اشتهای به غذا را در خوردن و نخوردن، با میزان شرع بسنجد تا بدان وسیله گناه و معصیتی را از خود دور سازد و اجر و ثوابی را کسب کند، هر چند که در آن غذا بیشترین لذت نفسانی باشد. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: إنَّ الرجلَ لَیُوجَر حتی فیِ اللُقمَهِ یَرفعها إلی فیه وإلی فی إمراتِهِ؛ «همانا مرد حتی به خاطر لقمة


1- مؤمنون، 51.

ص:54

غذایی که به طرف دهان خود و همسرش می برد، اجر می برد». البته این اجر و ثواب در صورتی است که لقمه غذا را به دستور دین و به خاطر دین بردارد و آداب دینی را رعایت و به وظایف دینی عمل کند. (1)

در پیشینة کتاب برای آداب سفره و مهمانی، یکی از بهترین آنها کتاب وسائل الشیعه (ج16)، کتاب الاطمعه و الاشربه، باب آداب المائده، تألیف محمدحسن حرآملی است. ایشان در این کتاب 112 باب از روایات اهل بیت علیهم السلام در زمینة سفره و مهمانی را گرد آوری کرده است.

طعام حلال

«انسان»؛ درختی است که میوه اش اولاد است. اگر این میوه سالم و خوب باشد، آن را می چیند. اما اگر این میوه معیوب و کِرم زده و فاسد باشد، می گذارند تا خودش بیفتد؛ دیگر ارزش چیدن ندارد. درخت هم قیمتش به میوه اش بستگی دارد و اینکه میوه اش چیدنی باشد، نه دور ریختنی. اگر کسی نانش حلال شد، دیگر بچه اش کِرم نمی زند و سالم می شود. (2)

اهل بیت علیهم السلام کسب رزق حلال و حلال بودن خوراک را اساسی ترین رکن تغذیه و سفره می دانند. در ادعیة که بهترین حالات آنان در دعا به حضور پروردگار بوده، از خداوند فراهم شدن زمینه کسب رزق و روزی حلال را خواسته اند.

تغذیة نادرست و غیر اصولی سه پیامد دارد: بیماری جسمی، بیماری روحی، بیماری فکری که حاصل آن افکار ناصوابی است که از زبان یا از قلم جاری می شود. حتی در سنین پیری و کمال نیز روح انسان تحت تأثیر تغذیه است.

امام صادق علیه السلام : کَسْبُ الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِّیَّة؛ «اثر مال حرام در ذریة [نسل] انسان مشخص و آشکار می گردد». (3)


1- المحجة البیضاء، ج3، ص3.
2- محمدصادق حائری شیرازی، تمثیلات، ج3، ص123.
3- الکافی، ج5، ص125. بیان علامه مجلسی( «یبین» أی أثره من الفقر وسوء الحال» (مراة العقول، ج19، ص89).

ص:55

امام رضا علیه السلام در حدیثی چنین می فرمایند: «اسلام، هر آنچه را که برای سلامتی جسم و روان، خطرناک و زیان بار است، حرام دانسته و هر آنچه را که برای انسان لازم و مفید است، حلال بر شمرده است». (1)

امام علی علیه السلام می فرمایند: فَانْظُرْ إِلَی مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ فَمَا اشْتَبَهَ عَلَیْکَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَمَا أَیْقَنْتَ بِطِیبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْه؛ «پس بنگر که از این سفره چه غذایی در دهان می نهی، پس آنچه را که طبیب بودنش از هر جهت برای تو آشکار نیست بیرون افکن و آنچه را حلال و طیب و به پاکی بودنش یقین داری بخور». (2)

لقمه ای کان نور افزود و کمال آن بود آورده از کسب حلال

علم و حکمت زاید از لقمه حلال عشق و رقت آید از لقمه حلال

چون ز لقمه تو حسد بینی و دام جهل و غفلت زاید آن را دان حرام (3)

غذا ابزاری است جهت آزمایش صحت ایمان، در قرآن مجید برخی از اقوام بدین وسیله مورد آزمایش الهی قرار گرفته اند. (4) قوم بنی اسرائیل با «صید ماهی»؛ (5) قوم صالح با «ناقه»؛ (6)لشکر طالوت با «نهر آب» (7) و حضرت آدم و حوا با «خوردنی». (8)


1- «اعْلَمْ یَرْحَمُکَ اللَّهُ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَی لَمْ یُبِحْ أَکْلًا وَلَا شُرْباً إِلَّا مَا فِیهِ مِنَ الْمَنْفَعَةِ وَالصَّلَاحِ وَلَمْ یُحَرِّمْ إِلَّا مَا فِیهِ الضَّرَرُ وَالتَّلَفُ وَالْفَسَاد» (مستدرک الوسائل، ج16، ص165).
2- نهج البلاغه، نامة45.
3- مثنوی معنوی، دفتر اول، ص73.
4- «وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئین» (بقره، 65).
5- «وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئین» (بقره، 65).
6- «فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَسُقْیاها * فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها» (شمس، 13و14).
7- «فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلیلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَالَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجالُوتَ وَجُنُودِهِ قالَ الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَ» (بقره، 249).
8- «وَقُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَلا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمین» (بقره، 65).

ص:56

رابطة سفرة غذا و اخلاق

یکی از عوامل زمینه ساز اخلاق، تغذیه است. هم از نظر نوع غذا و هم از نظر حلال و حرام بودن.

در تاریخ آمده است که شریک بن عبدالله روزی بر مهدی عباسی وارد شد. مهدی از او تقاضای پذیرش مسئولیتی را نمود. شریک نپذیرفت، مهدی گفت از سه کار یکی را انتخاب کن: 1. قضاوت؛ 2. معلم و مربی فرزندانم؛ 3. پذیرفتن دعوت یک وعده غذا. شریک به گمان خود که می خواست از زیر بار مسئولیت های دربار خلیفه شانه خالی کند. سومی را پذیرفت. مهدی به آشپز خود فرمان داد انواع خوراکی های لذیذ از مغز پرندگان را با شکر و عسل برای پذیرایی از او فراهم سازد. شریک و مهدی از آن غذا خوردند. آشپز به مهدی خلیفه گفت دیگر این مرد از هیچ دستور تو سرپیچی نخواهد کرد و بوی رستگاری را نخواهد دید. همان گونه شد و شریک، هم قضاوت و هم تعلیم فرزندان را پذیرفت. (1)

شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: دوست دارم دعای من مستجاب شود! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «غذای خود را پاک کن و از غذای حرام پرهیز کن». (2)

در برخی از روایات به رابطة بین خوراک و تأثیر خوب و بد بر اخلاق اشاره شده است.


1- مسعودی، مروج الذهب، ج3، ص310؛ سفینة البحار، مادة «شرک». «ذکر الفضل بن ربیع قال: دخل شریک علی المهدی یوما فقال له: لا بدّ أن تجیبنی الی خصلة من ثلاث، قال: وما هنّ یا أمیر المؤمنین؟ قال: إمّا أن تلی القضاء أو تحدّث ولدی وتعلّمهم أو تأکل أکلة، ففکّر ثم قال: الأکلة أخفّهنّ علی نفسی، فاحتبسه وقدم الی الطبّاخ أن یصلح له ألوانا من المخّ المعقود بالسکّر الطبرزد والعسل، فلمّا فرغ من غدائه قال له القیّم علی المطبخ: یا أمیر المؤمنین لیس یفلح الشیخ بعد هذه الأکلة أبدا، قال الفضل بن الربیع: فحدّثهم واللّه شریک بعد ذلک وعلّم أولادهم وولی القضاء لهم، ولقد کتب بأرزاقه الی الجهبذ [النقّاد العالم] فضایقه فی النقص فقال له الجهبذ: انّک لم تبع برّا، قال له شریک: بلی واللّه لقد بعت أکبر من البرّ لقد بعت دینی».
2- «قَالَ رَجُلٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ أُحِبُّ أَنْ یُسْتَجَابَ دُعَائِی فَقَالَ طَهِّرْ مَأْکَلَکَ وَلَا تُدْخِلْ بَطْنَکَ الْحَرَامَ» (وسائل الشیعه، ج7، ص145).

ص:57

رسول خدا صلی الله علیه و آله به جعفر (ابن ابی طالب) فرمود: «ای جعفر! "به" بخور که قلب را تقویت و ترسور را شجاع می سازد». (1)

شَکَا نَبِیٌّ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ الْغَمَ فَأَمَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِأَکْلِ الْعِنَبِ«یکی از پیامبران الهی از غم و اندوه [و افسردگی] به پیشگاه خداوند متعال شکایت کرد. خداوند متعال به او دستور داد که انگور بخورد». (2)

امام علی علیه السلام : مَنْ تَرَکَ اللَّحْمَ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً سَاءَ خُلُقُهُ؛ کسی که چهل روز گوشت را ترک کند اخلاق او بد می شود». (3)

بسیار بوده است که یک حالت بحرانی روحی و غم و اندوه شدید، جسم را در مدت کوتاهی، ضعیف، پژمرده و ناتوان می سازد. موهای انسان را سفید، چشم را کم نور، قوت و توان را از دست و پا می گیرد؛ عکس این مسئله نیز صادق است که حالات خوب جسمانی در روح انسان اثر می گذارد، روح را شاداب و فکر را انرژی می بخشد. (4)

اصحاب کهف که دغدغه دین و معنویت خود را داشتند وقتی از خواب بیدار شدند به دنبال غذایی بودند که پاک باشد ...فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ بِوَرِقِکُمْ هذِهِ إِلَی الْمَدینَةِ فَلْیَنْظُرْ أَیُّها أَزْکی طَعاماً فَلْیَأْتِکُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْیَتَلَطَّفْ وَلا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَداً». (5)

امام حسین علیه السلام در روز عاشورا خطاب به لشکر لجوج دشمن چنین می فرمایند: «شکم های شما از غذاهای حرام پر شده است، در نتیجه خداوند بر دل های شما مهر زده است [و هرگز حقایق را درک نمی کنید]». (6)


1- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِجَعْفَرٍ «یَا جَعْفَرُ کُلِ السَّفَرْجَلَ فَإِنَّهُ یُقَوِّی الْقَلْبَ وَیُشَجِّعُ الْجَبَانَ» (الکافی، ج6، ص357).
2- الکافی، ج6، ص351.
3- قرب الاسناد، ص107.
4- دانشنامة طب اهل بیت علیهم السلام ، ص17.
5- «.... اکنون یک نفر از خودتان را با این سکه ای که دارید به شهر بفرستید، تا بنگرد کدام یک از آنها غذای پاکیزه تری دارند، و مقداری از آن برای روزیِ شما بیاورد. اما باید دقت کند، و هیچ کس از وضعِ شما آگاه نسازد...» (کهف، 19).
6- «إِنَّمَا أَدْعُوکُمْ إِلَی سَبِیلِ الرَّشَادِ فَمَنْ أَطَاعَنِی کَانَ مِنَ الْمُرْشَدِینَ وَمَنْ عَصَانِی کَانَ مِنَ الْمُهْلَکِینَ وَکُلُّکُمْ عَاصٍ لِأَمْرِی غَیْرُ مُسْتَمِعٍ قَوْلِی فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَطُبِعَ عَلَی قُلُوبِکُمْ وَیْلَکُمْ أَ لَا تُنْصِتُونَ» (بحار الانوار، ج45، ص8).

ص:58

در فقه، شیر دایه های کم عقل، غیر شیعه دوازده امامی، بد صورت، بد اخلاق و زنازاده مکروه شده است. (1)

امام باقر علیه السلام می فرمایند: اسْتَرْضِعْ لِوَلَدِکَ بِلَبَنِ الْحِسَانِ وَإِیَّاکَ وَالْقِبَاحَ فَإِنَ اللَّبَنَ قَدْ یُعْدِی؛ «برای فرزند خود، از زنان زیبا، شیردهی بخواه و از زشتان بپرهیز؛ چرا که شیر، گاه سرایت می کند». (2)

اگر بعد از خوردن غذا برای شخص غم و اندوه عارض گردد، هضم او مختل می گردد؛ زیرا حرارت غریزی را پنهان می سازد و تنفس به طور کامل انجام نمی شود و خواب از چشم غم زده می رود. ترس خشم، هم همین اثر را دارند با این اختلاف که حرارت غریزی را به حرارت غیرطبیعی و سوزاننده تبدیل کرده، شخص را دچار آشفتگی و اضطراب می سازد و هضم و جذب غذا را قبل از آنکه کامل شده باشد مختل می کند. (3)

حضرت علی علیه السلام به کمیل فرمود: یَا کُمَیْلُ اللِّسَانُ یَنْزَحُ مِنَ الْقَلْبِ وَالْقَلْبُ یَقُومُ بِالْغِذَاءِ فَانْظُرْ فِیمَا تُغَذِّی قَلْبَکَ وَجِسْمَکَ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ حَلَالًا لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ تَسْبِیحَکَ وَلَا شُکْرَک؛ «ای کمیل! همانا زبان از قلب سرچشمه می گیرد [و آنچه را که در قلب است ظاهر می سازد] و قوام قلب به غذاست، پس متوجه باش که قلب و جسمت را با چه تغذیه می کنی؛ اگر از حلال نباشد خداوند متعال تسبیح و شکرت را نمی پذیرد». (4)

هنگامی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله هفت ساله بود، یهودیان که نشانه هایی از پیامبر را در او دیدند، درصدد بعضی امتحانات بر آمدند و با خود گفتند: ما در کتاب هایمان خوانده ایم که پیامبر اسلام از غذای حرام و شبهه ناک، دوری می کند، خوب است او را امتحان کنیم. بنابراین مرغی را دزدیدند و برای حضرت ابوطالب فرستادند تا همه به عنوان هدیه بخورند؛ اما همه خوردند


1- توضیح المسائل.
2- الکافی، ج6، ص44.
3- مروری بر کلیات طب سنتی ایران، ص141.
4- تحف العقول، ص175.

ص:59

غیر از پیامبر صلی الله علیه و آله . علت این کار را پرسیدند، حضرت در پاسخ فرمودند: این مرغ حرام است و خداوند من را از حرام نگه می دارد.

پس از این ماجرا، یهود مرغ همسایه را گرفته و نزد ابوطالب فرستادند به خیال اینکه بعد پولش را به صاحبش بدهند؛ ولی آن حضرت باز هم میل نکردند و فرمودند: این غذا شبهه ناک است. وقتی یهود از این ماجرا اطلاع یافتند، گفتند: این کودک دارای مقام و منزلت بزرگی خواهد بود. (1)

ثواب غذا دادن

امام صادق علیه السلام : مِنْ مُوجِبَاتِ الْمَغْفِرَةِ إِطْعَامُ السَّغْبَانِ؛ «از اسباب آمرزش و مغفرت، غذا دادن به گرسنگان است». (2)

امام صادق علیه السلام : مِنَ الْإِیمَانِ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَام؛ «خوش اخلاقی و غذا دادن از ایمان است». (3)

امام صادق علیه السلام : مِنْ أَحَبِّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ إِشْبَاعُ جَوْعَةِ الْمُؤْمِنِ أَوْ تَنْفِیسُ کُرْبَتِهِ أَوْ قَضَاءُ دَیْنِهِ؛ از اعمالی که خدا «دوست دارد، سیر کردن مؤمن گرسنه، یا برطرف کردن ناراحتی او، یا اداء دین او [ قرض او را دادن] است». (4)

امام علی علیه السلام : مَا أَکَلْتَهُ رَاحَ وَمَا أَطْعَمْتَهُ فَاح؛ «آنچه بخوری برود و آنچه بخورانی فراوان و پر برکت شود». (5)


1- «...وَکَانَ النَّبِیُّ ابْنَ سَبْعِ سِنِینَ فَقَالَتِ الْیَهُودُ وَجَدْنَا فِی کُتُبِنَا أَنَّ مُحَمَّداً یُجَنِّبُهُ رَبُّهُ مِنَ الْحَرَامِ وَالشُّبُهَاتِ فَجَرَّبُوهُ فَقَدَّمُوا إِلَی أَبِی طَالِبٍ دَجَاجَةً مُسْمَنَةً فَکَانَتْ قُرَیْشٌ یَأْکُلُونَ مِنْهَا وَالرَّسُولُ تَعْدِلُ یَدُهُ عَنْهَا فَقَالُوا مَا لَکَ قَالَ أَرَاهَا حَرَاماً یَصُونُنِی رَبِّی عَنْهَا فَقَالُوا هِیَ حَلَالٌ فَنُلْقِمُکَ قَالَ فَافْعَلُوا إِنْ قَدَرْتُمْ فَکَانَتْ أَیْدِیهِمْ یُعْدَلُ بِهَا إِلَی الْجِهَاتِ فَجَاءُوهُ بِدَجَاجَةٍ أُخْرَی قَدْ أَخَذُوهَا لِجَارٍ لَهُمْ غَائِبٍ عَلَی أَنْ یُؤَدُّوا ثَمَنَهَا إِذَا جَاءَ فَتَنَاوَلَ مِنْهَا لُقْمَةً فَسَقَطَتْ مِنْ یَدِهِ فَقَالَ صلی الله علیه و آله وَمَا أَرَاهَا إِلَّا مِنْ شُبْهَةٍ یَصُونُنِی رَبِّی عَنْهَا فَقَالُوا نُلْقِمُکَ مِنْهَا فَکُلَّمَا تَنَاوَلُوا مِنْهَا ثَقُلَتْ فِی أَیْدِیهِمْ فَقَالُوا لِهَذَا شَأْنٌ عَظِیم...» (بحار الانوار، ج15، ص336).
2- المحاسن، ج2، ص389.
3- المحاسن، ج2، ص389.
4- الکافی، ج4، ص51.
5- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ح8583.

ص:60

امام علی علیه السلام : قُوتُ الْأَجْسَادِ الطَّعَامُ وَقُوتُ الْأَرْوَاحِ الْإِطْعَامُ؛ «خوارک بدن ها، خوردن است و خوراک جان ها، خوراندن». (1)

امام علی علیه السلام : لَذَّةُ الْکِرَامِ فِی الْإِطْعَامِ وَلَذَّةُ اللِّئَامِ فِی الطَّعَام؛ «لذت کریمان، در خوراندن است و لذت لئیمان، در خوردن». (2)

سخاوت را به کودکان بیاموزیم. نقل است که «صاحب بن عباد» مرد بسیار با سخاوتی بود، خودش گفته است که من این سخاوت را از مادرم آموخته ام، زیرا مادرم هر روز که می خواست به مدرسه روانه ام کند، پولی به من می داد و می گفت: این پول را صدقه بده! این کارِ او موجب شد تا من به بخشش خُو بگیرم و بخشنده شوم. او با این کارِ ساده اش به من فهماند، همان طورکه باید به فکرِ خود باشم، باید به فکر دیگران نیز باشم. (3)

امام صادق علیه السلام لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَنْفَقَ عَلَی طَعَامٍ أَلْفَ دِرْهَمٍ وَأَکَلَ مِنْهُ مُؤْمِنٌ وَاحِدٌ لَمْ یُعَدَّ سَرَفا؛ «اگر انسانی هزار درهم برای غذایی خرج کند که فقط یک مؤمن از آن بخورد، اسراف نمی باشد». (4)

امام صادق علیه السلام شَابٌ سَخِیٌ مُرَهَّقٌ فِی الذُّنُوبِ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ مِنْ شَیْخٍ عَابِدٍ بَخِیلٍ؛ «جوان گناه کار و سخاوتمند نزد خدا از پیرمرد عابدی که بخیل باشد، بهتر است». (5)

آداب غذا خوردن

امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند: «سفرة غذا، دوازده خصلت دارد؛ چهار واجب، چهار مستحب و چهار آداب دارد. اما واجب عبارتند از: معرفت، بسم الله، شکر و رضایت؛ اما مستحب عبارتند از: نشستن بر پای چپ، خوردن با سه انگشت، خوردن از پیش روی خود و لیسیدن انگشتان؛ اما آداب عبارتند از:


1- مشکاة الانوار، ص325.
2- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ح8499.
3- به نقل از گنجینة معارف، ج1، ص552.
4- مکارم الاخلاق، ص134.
5- الکافی، ج4، ص41.

ص:61

وضوء قبل از غذا، کوچک برداشتن لقمه، زیاد جویدن لقمه و کم نگاه کردن در صورت دیگران». (1)

منظور از «معرفت» می تواند علم و آگاهی به حلال بودن غذا و اینکه رازق واقعی خداوند است. و «وضوء» در اینجا کنایه از شستن دست هاست.

لازم به یادآوری است که آداب تغذیه فقط مربوط به خوردن و آشامیدن نیست. بلکه انواع غذاهای دیگری نیز هستند که به برخی از آنها اشاره می کنیم. (2)

غذای شنیداری

اگر کلام بد و تلخی را شنیدیم، مثل این است که سر غذای ناجور و بدی نشسته ایم، غذاهای شنیداری در درمان بسیار تأثیر گذار است. کلمه «دوستت دارم» حتی اگر دشمن هم به ما بگوید، می تواند ما را فریب دهد. کلمه «از تو


1- الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: «اثْنَتَا عَشْرَةَ خَصْلَةً یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ أَنْ یَتَعَلَّمَهَا عَلَی الطَّعَامِ أَرْبَعَةٌ مِنْهَا فَرِیضَةٌ وَأَرْبَعَةٌ مِنْهَا سُنَّةٌ وَأَرْبَعَةٌ مِنْهَا أَدَبٌ فَأَمَّا الْفَرِیضَةُ فَالْمَعْرِفَةُ وَالتَّسْمِیَةُ وَالشُّکْرُ وَالرِّضَا وَأَمَّا السُّنَّةُ فَالْجُلُوسُ عَلَی الرِّجْلِ الْیُسْرَی وَالْأَکْلُ بِثَلَاثِ أَصَابِعَ وَالْأَکْلُ مِمَّا یَلِیهِ وَ مَصُّ الْأَصَابِعِ وَأَمَّا الْأَدَبُ فَغَسْلُ الْیَدَیْنِ وَتَصْغِیرُ اللُّقْمَةِ وَالْمَضْغُ الشَّدِیدُ وَقِلَّةُ النَّظَرِ فِی وُجُوهِ الْقَوْم» (المحاسن، ج2، ص459).
2- سه چیز خورده نمی شود ولی چاق می کند و سه چیز خورده می شود ولی لاغر می کند. امام صادق علیه السلام : ثَلَاثَةٌ یُسْمِنَّ وَثَلَاثَةٌ یُهْزِلْنَ فَأَمَّا الَّتِی یُسْمِنَّ فَإِدْمَانُ الْحَمَّامِ وَشَمُّ الرَّائِحَةِ الطَّیِّبَةِ وَلُبْسُ الثِّیَابِ اللَّیِّنَةِ وَأَمَّا الَّتِی یُهْزِلْنَ فَإِدْمَانُ أَکْلِ الْبَیْضِ وَالسَّمَکِ وَالطَّلْعِ؛ «سه چیز چاق و سه چیز لاغر می کند: آن سه چیز که چاق می کند: مداومت در حمام رفتن و بو کردن عطر خوش و پوشیدن لباس نرم است. و آن سه چیزی که لاغر می کند، مداومت در خوردن تخم مرغ و ماهی و شکوفه درخت خرماست» (الخصال، ج1، ح194). بیان شیخ صدوق: «منظور از مداومت در حمام رفتن این است که یک روز در میان به حمام برود و چون هر روز حمام رود لاغر می شود» (الخصال، ج1، ح194). در برخی از نسخ به جای «الطلع» «الضِّلْع» به معنای امتلاء و پری معده و نفخ معده آمده است. (روضة الوعظین، ج2، ص307؛ مکارم الاخلاق، ص54). «الضلع: امتلاء البطن شبعا أو ریا حتّی یضلع أضلاعه». در حدیث دیگر چنین بیان شده است: امام صادق علیه السلام : ثَلَاثٌ لَا یُؤْکَلْنَ وَیُسْمِنَّ وَثَلَاثٌ یُؤْکَلْنَ وَیَهْزِلْنَ فَأَمَّا اللَّوَاتِی یُؤْکَلْنَ وَیَهْزِلْنَ فَالطَّلْعُ وَالْکُسْبُ وَالْجَوْزُ وَأَمَّا اللَّوَاتِی لَا یُؤْکَلْنَ وَیُسْمِنَّ فَالنُّورَةُ وَالطِّیبُ وَلُبْسُ الْکَتَّانِ؛ «سه چیز چاق کننده است ولی خورده نمی شود و سه چیز خورده می شود ولی لاغر می کند. 1. خرما نارس؛ 2.کنجاله؛ 3. گردو. اما چاق کننده: 1. نوره کشیدن (پودر نظافت)؛ 2. عطر زدن؛ 3. لباس کتان پوشیدن» (وسائل الشیعه، ج24، ص434). در برخی از نسخه ها برای لاغر کننده ها چنین آمده است «اللَّحْمُ الْیَابِسُ وَالْجُبُنُّ وَالطَّلْع» (الکافی، ج12، ص437). «الکسب: تفاله دانه های روغنی پس از روغن کشی، معادل فارسی کنجاله».

ص:62

نفرت دارم» اگر از پدر یا مادر یا عزیزترین کس هم بشنویم در ما اثر منفی و بدی خواهد داشت. انسان از طریق گوش است که انرژی، نشاط و شادابی می گیرد. کافی است در زندگی با افراد مثبت اندیش و کسانی که حرف های خوب و عالی می زنند ارتباط داشته باشید. تا تأثیر شگفت انگیز آن را درک کنید. گاهی با شنیدن جمله ای تمامی خستگی شما رفع می گردد و گاهی هم بر عکس با شنیدن جملات زشت و ناپسندی حالت کسلی و بی انگیز بودن به شما دست می دهد.

غذای دیداری

از بهترین رنگ ها می توان به آبی و سبز اشاره کرد. توصیه شده که زیاد به آسمان، دریا، آبشار، گیاه، آب جاری نگاه کنید؛ چرا که از طریق چشم غذای روح را می گیرید. و به آن طریق می توان کسب آرامش و سکون کرد. همان طورکه اگر به صحنة گناه و ناپسندی نگاه کنیم تأثیر منفی و احساس افسردگی و اضطراب در انسان ایجاد می کند.

امام کاظم علیه السلام می فرمایند: ثَلَاثَةٌ یَجْلِینَ الْبَصَرَ النَّظَرُ إِلَی الْخُضْرَةِ وَالنَّظَرُ إِلَی الْمَاءِ الْجَارِی وَالنَّظَرُ إِلَی الْوَجْهِ الْحَسَنِ؛ «سه چیز دیده را روشنی بخشد: به سبزه نگریستن؛ به آب روان نگریستن، به رِخسار زیبا نگریستن». (1)

غذای پنداری

اگر بخواهیم رفتار را اصلاح کنیم باید گفتار را اصلاح کنیم و اگر بخواهیم گفتار را اصلاح کنیم باید پندار (فکر) را اصلاح کرد. با فکر های نیک و خیر می توان سم ها را از بدن دفع کرد و بر عکس با فکرهای شر و ناپسند بیماری های روحی و جسمی را به خود جذب می کنیم. کسانی که به اطراف و اطرافیان خود دیدگاه خوب مثبتی دارند از آرامش و آسایش خوبی برخوردار هستند؛ اما کسانی که دائم به دیگران سوء ظن دارند و یا بد بین هستند، بیش تر از همه خود را


1- الخصال، ج1، ص142، ح276.

ص:63

عذاب می دهند و به افزایش بیماری روحی و جسمی خود می افزایند.

موارد دیگر مانند غذای جذبی: غذایی که از طریق لمس بدن به انسان وارد می شود. دست دادن، لمس کردن، نگاه کردن و.... از این موارد هستند. که این نوع غذا در ایجاد محبت، محکم کردن پایه های محبت و نیز از بین رفتن کینه و دشمنی تأثیر شگفت آوری دارد. غذای بویای: که از طریق شامه به انسان وارد می شود. همانند عطر و بوهای خوش و نامطبوع. (1)

معنای پرهیز

امام کاظم علیه السلام : لَیْسَ الْحِمْیَةَ أَنْ تَدَعَ الشَّیْ ءَ أَصْلًا لَا تَأْکُلَهُ وَلَکِنَّ الْحِمْیَةَ أَنْ تَأْکُلَ مِنَ الشَّیْ ءِ وَتُخَفِّفَ؛ «پرهیز، آن نیست که چیزی را به کلی وابگذاری و هیچ نخوری؛ بلکه پرهیز، آن است که از چیزی بخوری، اما کم بخوری». (2)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : الْمَعِدَةُ بَیْتُ کُلِ دَاءٍ وَالْحِمْیَةُ رَأْسُ کُلِّ دَوَاء؛ «معده، خانة همه دردها و پرهیز، ریشه همه درمان هاست». (3)

گرسنگی

اشاره

امام صادق علیه السلام : «گرسنگی نان خورش مؤمنین، غذای روح، طعام قلب و سلامتی جسم است». (4)

امام علی علیه السلام : لَا یَجْتَمِعُ الْجُوعُ وَالْمَرَضُ؛ «گرسنگی و بیماری، با هم گرد نمی آیند». (5)

امام هادی علیه السلام : السَّهَرُ أَلَذُّ لِلْمَنَامِ، وَالْجُوعُ یَزِیدُ فِی طِیبِ الطَّعَامِ؛ «شب زنده داری، خواب را شیرین تر می کند و گرسنگی، غذا را خوش مزگی می افزاید». (6)


1- مزاج شناسی، ص54. با اندکی تصرف.
2- الکافی، ج8، ص291.
3- بحار الانوار، ج59، ص290.
4- امام صادق علیه السلام «الْجُوعُ إِدَامٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَغِذَاءٌ لِلرُّوحِ وَطَعَامٌ لِلْقَلْبِ وَصِحَّةٌ لِلْبَدَن» (مصباح الشریعه، ص77، باب 34).
5- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ح7409.
6- نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص141.

ص:64

فواید گرسنگی

1. صفای قلب، درخشش طبع و تیز بینی؛ زیرا سیری حماقت و کُودنی به بار می آورد و قلب را کور و بخارات را در مغز زیاد می کند و حالی شبیه مستی به بار می آورد؛

2. رقت و صفای قلب که انسان را برای درک لذت مناجات آماده می سازد و سبب تأثر یاد خدا می شود؛

3. انکسار و تواضع و زوال، حالت گردن کشی و شادامانی که ابتدای طیغان و غفلت از یاد خداست؛

4. درهم شکستن میل به گناه و تسلط بر نفس اماره؛ زیرا منشأ همة گناهان شهوات و قوای انسانی است و مادة قوا و شهوات خوردنی ها و نوشیدنی هاست؛

5. سلامتی بدن و دفع بیماری ها؛

6. سبک شدن بار هزینة زندگی؛ (1)

7. شهوت معصیت را کم می کند و خواب را که باعث تضییع روزگار و عمر و موجب «کلال» (2) طبع، و فوات نماز شب است را کم می کند. (3)

پرخوری

امام علی علیه السلام : إِدْمَانُ الشِّبَعِ یُورِثُ أَنْوَاعَ الْوَجَعِ؛ «اعتیاد به سیری، انواع دردها را به همراه می آورد». (4)

امام علی علیه السلام : لَا تَجْتَمِعُ الصِّحَّةُ وَالنَّهَم؛ «تندرستی و پُرخوری، با هم گرد نمی آیند». (5)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : لَا تُمِیتُوا الْقُلُوبَ بِکَثْرَةِ الطَّعَامِ وَالشَّرَابِ وَإِنَّ الْقُلُوبَ تَمُوتُ کَالزَّرْعِ إِذَا کَثُرَ عَلَیْهِ الْمَاءُ؛ «دل ها را با فراوانیِ خوراک و نوشاک نمی رانید؛ زیرا دل به سان کِشت، اگر آب زیادی بدان رسانده شود، می میرد». (6)


1- اخلاق شُبَر، ص215.
2- خستگی.
3- معراج السعاده، ص309.
4- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ح8160.
5- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ح6648.
6- مکارم الاخلاق، ص150.

ص:65

امام صادق علیه السلام می فرمایند: «خدا پرخوری را دشمن می دارد و افزودند: آدمیزاد برای ادامة حیات ناچار باید غذا بخورد، پس وقتی غذا می خورید یک سوم شکم را برای غذا و یک سوم را برای نوشیدن و یک سوم را برای [راحت] نفس کشیدن قرار دهید و به سان خوکان خود را فربه نسازید». (1)

امام علی علیه السلام : لَا فِطْنَةَ مَعَ بِطْنَة؛ «پُرخوری، با تیزهوشی سازگار نیست». (2)

امام صادق علیه السلام در سفارش به یکی از یاران خود فرمود: فَإِیَّاکَ أَنْ تَأْکُلَ مَا لَا تَشْتَهِیهِ فَإِنَّهُ یُورِثُ الْحِمَاقَةَ وَالْبَلَهَ وَلَا تَأْکُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ وَإِذَا أَکَلْتَ فَکُلْ حَلَالا؛ «مبادا چیزی را بخوری که به آن اشتها نداری؛ چون این امر سبب حماقت و نادانی می شود. همچنین تا گرسنه نشدی چیزی مخور و هنگام خوردن غذا، آن را از حلال ها برگزین». (3)

نقل شده است: حکیمی با عده ای از جوانان که اهل ریاضت نبودند غذا می خورد. او طوری غذا می خورد که جوانی بسیار تعجب کرده و به او گفت: اگر لقمة من از غذا، مثل لقمة تو بود، فکر نمی کنم که زنده بمانم. حکیم گفت: آری پسرم، من می خورم برای اینکه زنده بمانم، اما تو می خواهی زنده بمانی برای اینکه بخوری. (4)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : إِیَّاکُمْ وَفُضُولَ الطَّعَامِ فَإِنَّهُ یَسُمُ الْقَلْبَ بِالْقَسْوَةِ وَیُبْطِئُ بِالْجَوَارِحِ عَنِ الطَّاعَةِ وَیُصِمُّ الْهِمَمَ عَنْ سَمَاعِ الْمَوْعِظَة؛ «از غذای اضافی بپرهیزید که آن داغ قساوت به قلب زده، اعضا و جوارح را از طاعت حق سست می کند و همّت ها را از شنیدن [و به کار بستن] موعظه، کر می سازد». (5)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : یَأْکُلُ الْمُؤْمِنُ فِی مِعَاءٍ وَاحِدٍ، وَ یَأْکُلُ الْکَافِرُ فِی سَبْعَةِ أَمْعَاءٍ؛ «مؤمن با یک روده و کافر با هفت روده غذا می خورد». (6)


1- «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یُبْغِضُ کَثْرَةَ الْأَکْلِ وَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَیْسَ لِابْنِ آدَمَ بُدٌّ مِنْ أَکْلَةٍ یُقِیمُ بِهَا صُلْبَهُ فَإِذَا أَکَلَ أَحَدُکُمْ طَعَاماً فَلْیَجْعَلْ ثُلُثَ بَطْنِهِ لِلطَّعَامِ وَثُلُثَ بَطْنِهِ لِلشَّرَابِ وَثُلُثَ بَطْنِهِ لِلنَّفَسِ وَلَا تَسَمَّنُوا تَسَمُّنَ الْخَنَازِیرِ لِلذَّبْحِ» (الکافی، ج6، ص270).
2- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ح8156.
3- مشکاة الانوار، ص327.(حدیث عنوان بصری)
4- به نقل از اطعمه و اشربه، ص215.
5- عدةالداعی و نجاح الساعی، ص313.
6- الکافی، ج12، ص289. علامه مجلسی( بیش از 12 تفسیر برای این روایت نقل کرده است. (بحار الانوار، ج63، ص325، باب ذم کثرة الاکل).

ص:66

غذای دور همی

دور هم جمع شدن مؤمنان موجب برکت و فزونی نعمت هاست. یکی از بهترین سنت ها جمع شدن همة افراد خانواده در وقت غذا بر سر سفره است.

مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و گفت: ما هر چه غذا می خوریم، سیر نمی شویم. علت چیست؟ حضرت فرمود: «شاید شما جدا جدا و تک تک غذا می خورید. پس هنگام غذا گرد هم آیید و سر غذا، نام خدا را یاد کنید تا به شما برکت داده شود». (1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «بدترین مردان شما کسانی اند که تنها غذا می خورند». (2) و نیز می فرمایند: «محبوب ترین غذا نزد خدا آن است که دست ها بر آن بسیار باشد. جمعی غذا بخورید و پراکنده نباشید؛ چرا که برکت در اجتماع است». (3)

راوی گوید: هرگاه امام رضا علیه السلام سفره اش را می گستراند بردگان و غلامانش و حتی دربانان و تیمارگران حیوانات را نیز کنار سفره با خود می نشاند». (4)

در سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که آن حضرت تا آنجا که امکان داشت به تنهایی غذا نمی خورد». (5)

البته در غذای دورهمی باید دقت کرد که با چه کسی یا کسانی غذا می خوریم. دراین باره از امام سجاد علیه السلام چنین نقل شده است: قِیلَ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام أَنْتَ


1- «سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا نَأْکُلُ وَلَا نَشْبَعُ قَالَ لَعَلَّکُمْ تَفْتَرِقُونَ عَنْ طَعَامِکُمْ فَاجْتَمِعُوا عَلَیْهِ وَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ یُبَارَکْ لَکُمْ فِیهِ» (مکارم الاخلاق، ص149).
2- أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِشِرَارِ رِجَالِکُمْ قُلْنَا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ إِنَ مِنْ شِرَارِ رِجَالِکُمُ الْبَهَّاتَ الْجَرِی ءَ الْفَحَّاشَ الْآکِلَ وَحْدَهُ وَ الْمَانِعَ رِفْدَهوَ الضَّارِبَ عَبْدَهُ وَ الْمُلْجِئَ عِیَالَهُ إِلَی غَیْرِه؛ «بدترین مردانتان را به شما خبر ندهم؟ گفتیم: چرا یا رسول الله! فرمود: از بدترین مردان شما، تهمت زننده بی باک فحاشی است که تنها بخورد و از بخشش [واجب و مستحب] دریغ کند و بنده اش را بزند و عیالش را به دیگران پناه دهد (یعنی نسبت به مخارج و حوائج آنها کوتاهی کند تا مجبور شوند به دیگران پناه برند)» (الکافی، ج2، ص292).
3- «أَحَبُ الطَّعَامِ إِلَی اللَّهِ مَا کَثُرَتْ عَلَیْهِ الْأَیْدِی» (بحار الانوار، ج59، ص290) «کُلُوا جَمِیعاً وَلَا تَفَرَّقُوا فَإِنَّ الْبَرَکَةَ فِی الْجَمَاعَةِ» (بحار الانوار، ج59، ص291).
4- «إِذَا خَلَا وَنَصَبَ مَائِدَتَهُ أَجْلَسَ مَعَهُ عَلَی مَائِدَتِهِ مَمَالِیکَهُ وَمَوَالِیَهُ حَتَّی الْبَوَّابَ السَّائِس» (عیون الاخبار الرضا علیه السلام ، ج2، ص184).
5- «کَانَ لَا یَأْکُلُ وَحْدَهُ مَا یُمْکِنُه» (مکارم الاخلاق، ص31).

ص:67

أَبَرُّ النَّاسِ بِأُمِّکَ وَلَا نَرَاکَ تَأْکُلُ مَعَهَا قَالَ أَخَافُ أَنْ تَسْبِقَ یَدِی إِلَی مَا سَبَقَتْ عَیْنُهَا إِلَیْهِ فَأَکُونَ قَدْ عَقَقْتُهَا؛ «به امام سجاد علیه السلام گفتند: تو از مردم نسبت به مادرت فرمانبردارتری [نیکوکارتری] ولی ما ندیدیم که با وی غذا بخوری. فرمود: می ترسم دستم به لقمه ای برود که چشم مادر به آن بوده و عاق او شوم». (1)

شستن دست پیش و پس از غذا

به سفارش رسول خدا صلی الله علیه و آله ، شستن دست ها قبل و بعد از غذا فقر و غم و اندوه را از انسان دور می کند و مایة سلامتی چشم می گردد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله : الْوُضُوءُ (2) قَبْلَ الطَّعَامِ یَنْفِی الْفَقْرَ وَبَعْدَهُ یَنْفِی الْهَم (3) وَیُصِحُّ الْبَصَرَ؛ «شستن [دست ها] پیش از غذا، فقر را دور می کند و شستن [دست ها] پس از غذا، اندوه را می راند و چشم را سلامت می دهد». (4)

نیز به فرمایش امام صادق علیه السلام این امر باعث دوری فقر و عمر طولانی می شود.

امام صادق علیه السلام : اغْسِلُوا أَیْدِیَکُمْ قَبْلَ الطَّعَامِ وَبَعْدَهُ فَإِنَّهُ یَنْفِی الْفَقْرَ وَیَزِیدُ فِی الْعُمُر؛ «دست هایتان را پیش از غذا و پس از غذا بشویید؛ چرا که فقر را می برد و بر عمر می افزاید». (5)


1- مکارم الاخلاق، ص221.
2- واژة «وضو» به معنی تمیزی و پاکی است. و در این اینجا کنایه از شستن دست هاست. (بحار الانوار، ج63، ص363). مؤید شستن دست ها، روایت هشام بن سالم است. هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکْثُرَ خَیْرُ بَیْتِهِ فَلْیَتَوَضَّأْ عِنْدَ حُضُورِ طَعَامِهِ، وَمَنْ تَوَضَّأَ قَبْلَ الطَّعَامِ وَبَعْدَهُ عَاشَ فِی سَعَةٍ مِنْ رِزْقِهِ، وَعُوفِیَ مِنَ الْبَلَاءِ فِی جَسَدِهِ. قَالَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ: قَالَ لِیَ الصَّادِقُ علیه السلام : یَا هِشَامَ بْنَ سَالِمٍ، الْوُضُوءُ هَاهُنَا غَسْلُ الْیَدِ قَبْلَ الطَّعَامِ وَبَعْدَهُ؛ «پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس از این خرسند می شود که خیر و برکتِ خانه اش بسیار باشد، در هنگام آورده شدن غذا وضو بسازد؛ و هر کس پیش و پس از غذا وضو بسازد، در گشایش روزی زندگی کند و از هر بلایی در تن خویش، برکنار باشد. هشام بن سالم گفت: امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای هشام بن سالم! مقصود از وضو در اینجا، شستن دست ها پیش و پس از غذاست» (الامالی (طوسی)، ص590، ح1225).
3- در برخی نسخ «الَلمَم» به معنای «نوعی دیوانگی» است. (بحار الانوار، ج63، ص363؛ الدعوات، ص145).
4- بحار الانوار، ج63، ص363.
5- المحاسن، ج2، ص425.

ص:68

شخصی می گوید: «حضرت رضا را می دیدم که چون قبل از غذا دست می شست با حوله خشک نمی کرد و پس از غذا با حوله خشک می نمود». (1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «چون دست هایت را بعد از غذا می شویی، دست هایت را به صورت و چشمانت بکش، قبل از آنکه با دستمال خشک کنی و بگو: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْمَحَبَّةَ وَالزِّینَةَ وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ الْمَقْتِ وَالْبِغْضَةِ؛ «خدایا به درستی که از تو می خواهم محبت و زیبایی را، و به تو پناه می برم از نفرت و کینه ها». (2)

نشستن سر سفره

شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: «آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله غذا را می خورد درحالی که تکیه به دست راست یا چپ داده بود؟» حضرت علیه السلام فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه و آله درحالی که تکیه به چپ یا راست داده باشد غذا نمی خورد؛ بلکه چون بندگان می نشست». آن شخص گفت: «برای چه؟» حضرت فرمود: «به خاطر تواضع به خدا». (3)

امام صادق علیه السلام : می فرمایند: مَا أَکَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مُتَّکِئاً مُنْذُ بَعَثَهُ اللَّهُ إِلَی أَنْ قَبَضَهُ تَوَاضُعاً لِلَّهِ عَزَّ وَجَل؛ «رسول خدا صلی الله علیه و آله به حالت تکیه غذا نخورد از زمان بعثت تا زمان وفاتش به خاطر تواضع خدا». (4)

امام صادق علیه السلام می فرمایند: إِذَا أَکَلْتَ فَاعْتَمِدْ عَلَی یَسَارِکَ؛ «چون غذا می خوری بر دست چپ خود اعتماد کن». (5)


1- «رَأَیْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام إِذَا تَوَضَّأَ قَبْلَ الطَّعَامِ لَمْ یَمَسَّ الْمِنْدِیلَ وَإِذَا تَوَضَّأَ بَعْدَ الطَّعَامِ مَسَّ الْمِنْدِیلَ» (الکافی، ج6، ص291).
2- رسول خدا صلی الله علیه و آله : «إِذَا غَسَلْتَ یَدَکَ بَعْدَ الطَّعَامِ فَامْسَحْ وَجْهَکَ وَعَیْنَیْکَ قَبْلَ أَنْ تَمْسَحَ بِالْمِنْدِیلِ وَتَقُولُ...» (وسائل الشیعه، ج24، ص346).
3- «سَأَلَ بَشِیرٌ الدَّهَّانُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَأَنَا حَاضِرٌ فَقَالَ هَلْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَأْکُلُ مُتَّکِئاً عَلَی یَمِینِهِ وَعَلَی یَسَارِهِ فَقَالَ مَا کَانَ رَسُولُ اللَّهِ یَأْکُلُ مُتَّکِئاً عَلَی یَمِینِهِ وَلَا عَلَی یَسَارِهِ وَلَکِنْ کَانَ یَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ قُلْتُ وَلِمَ ذَلِکَ قَالَ تَوَاضُعاً لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ» (الکافی، ج6، ص272).
4- وسائل الشیعه، ج12،ص143. علامه مجلسی( در توضیخ روایات «تکیه دادن در حال غذا» بیش از 14 تفسیر را بیان می کنند (بحار الانوار، ج63، ص390، باب منع الاکل بالیسار و متکئا).
5- المحاسن، ج2، ص441.

ص:69

امام حسن مجتبی علیه السلام در نحوة نشستن می فرمایند: ...فَالْجُلُوسُ عَلَی الرِّجْلِ الْیُسْرَی؛ «از آداب سفره بر پای چپ نشستن است». (1)

در آوردن کفش ها

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: اخْلَعُوا نِعَالَکُمْ عِنْدَ الطَّعَامِ فَإِنَّهُ سُنَّةٌ جَمِیلَةٌ وَأَرْوَحُ لِلْقَدَمَیْنِ؛ «هنگام غذا خوردن، کفش های خود را در آورید؛ چرا که این کار سنت خوبی است و پاها را راحتی می بخشد». (2)

هم سفره شدن با خدمت کاران

کُنْتُ مَعَ الرِّضَا علیه السلام فِی سَفَرِهِ إِلَی خُرَاسَانَ فَدَعَا یَوْماً بِمَائِدَةٍ لَهُ فَجَمَعَ عَلَیْهَا مَوَالِیَهُ مِنَ السُّودَانِ وَغَیْرِهِمْ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لَوْ عَزَلْتَ لِهَؤُلَاءِ مَائِدَةً فَقَالَ مَهْ إِنَّ الرَّبَّ تَبَارَکَ وَتَعَالَی وَاحِدٌ وَالْأُمَّ وَاحِدَةٌ وَالْأَبَ وَاحِدٌ وَالْجَزَاءَ بِالْأَعْمَالِ؛ «مردی از اهل بلخ گوید: با امام رضا علیه السلام در سفر به خراسان روزی ما را بر سر سفره خواند. پس بر آن سفره نوکران سیاه و غیر آنها را جمع کرد. گفتم: ای کاش برای آنها سفره جدا می انداختی. فرمود: ساکت باش، به درستی که خدای تبارک و تعالی واحد است و مادرمان یکی است و پدرمان یکی و جزایمان به اعمالمان است». (3)

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: الأکل مع الخادم من التّواضع؛ «غذا خوردن با خادم از فروتنی است». (4)

عیب نگرفتن از غذا

از سنت های رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که حضرت: «هیچ گاه از غذا عیب و ایراد نگرفت، اگر اشتها داشت می خورد و اگر نداشت نمی خورد». (5)


1- کتاب من لایحضره الفقیه، ج3، ص359.
2- المحاسن، ج1، ص449.
3- الکافی، ج8، ص230.
4- نهج الفصاحه، ح1061.
5- «ما عابَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله طَعاماً قَطُّ، إن اشتهاهُ أکَلَه وَإلا تَرکَه» (سنن النبی، ص244، ح507).

ص:70

نیز نقل شده است که: مَا ذَمَّ طَعَاماً قَطُّ کَانَ إِذَا أَعْجَبَهُ أَکَلَهُ وَإِذَا کَرِهَهُ تَرَکَهُ وَلَا یُحَرِّمُهُ عَلَی غَیْرِه؛ «رسول خدا صلی الله علیه و آله هرگز از غذایی مذمت و بدگویی نکرد، اگر آن غذا را دوست می داشت، می خورد و اگر دوست نداشت از آن نمی خورد، اما خوردن آن را بر دیگران حرام نمی نمود». (1)

امام صادق علیه السلام می فرمایند: کُفْرٌ بِالنِّعَمِ أَنْ یَقُولَ الرَّجُلُ أَکَلْتُ طَعَامَ کَذَا وَکَذَا فَضَرَّنِی؛ «نعمت خدا را کفران کرده اگر مردی بگوید: فلان غذا را خوردم و فلان غذا به من ضرر زد». (2)

خوردن غذا به هنگام گرسنگی

امام علی علیه السلام : مَنْ أَرَادَ أَنْ لَا یَضُرَّهُ طَعَامٌ فَلَا یَأْکُلْ حَتَّی یَجُوعَ وَتنْقَی الْمَعِدَة؛ «هر کس که می خواهد هیچ غذایی به او زیان نرساند، تنها هنگامی غذا بخورد که گرسنه شده و معدة او [از خوراک پیشین] پاک شده باشد». (3)

امیر مؤمنان علیه السلام به امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند: «می خواهی چهار خصلت به تو بیاموزم تا از [زحمت] درمان بی نیاز گردی؟ عرض کرد: آری. فرمود: بر سر سفره منشین، مگر آن گاه که گرسنه ای، و از کنار سفره بر نخیز، مگر وقتی که هنوز اشتها داری، و جویدن غذا را به نیکی انجام ده، و پیش از خوابیدن به دستشویی برو. هرگاه اینها را رعایت کردی از درمان بی نیاز می شوی». (4)

علامت اشتهای واقعی به غذا آن است که ناحیه شکم از سینه تا ناف سبک شود و تنها قسمت زیرناف، اندکی سنگین به نظر آید. و اگر فرد آروغ بزند ترش نبوده و بوی نامطبوع نداشته باشد و مقدار آن نیز کم باشد. بدن نیز سبک


1- مکارم الاخلاق، ص30.
2- وسائل الشیعه، ج24، ص433.
3- بحار الانوار، ج63، ص410.
4- قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام لِلْحَسَنِ ابْنِهِ علیه السلام «یَا بُنَیَّ أَ لَا أُعَلِّمُکَ أَرْبَعَ خِصَالٍ تَسْتَغْنِی بِهَا عَنِ الطِّبِّ [بها یستغنی عن الطبیب] فَقَالَ بَلَی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ لَا تَجْلِسْ عَلَی الطَّعَامِ إِلَّا وَأَنْتَ جَائِعٌ وَلَا تَقُمْ عَنِ الطَّعَامِ إِلَّا وَأَنْتَ تَشْتَهِیهِ وَجَوِّدِ الْمَضْغَ وَإِذَا نِمْتَ فَاعْرِضْ نَفْسَکَ عَلَی الْخَلَاءِ فَإِذَا اسْتَعْمَلْتَ هَذَا اسْتَغْنَیْتَ عَنِ الطِّبِّ [عن الطبیب]» (الخصال، ج1،ص229).

ص:71

باشد به طوری که شخص میل به خواب نداشته باشد و آب دهان کم گردد و کمی احساس تشتگی کند. (1) اگر همه این علامات یا بیشتر و یا بهتر آنها ظاهر شد، دلیل وجود اشتهای ظاهر و ثابت است و نشانه آن است که هضم های سه گانه انجام شده و بدن به غذای دیگری نیاز دارد. اگر شخصی بر سر سفره رفیق یا بزرگتری نشسته و پیش از ظهور علاماتی که ذکر شد ناچار از خوردن غذا باشد، باید مدارا کند و خود را به غذاهای فرعی از قبیل خوراک های سبک مشغول نماید و از پرخوری خوردن غذاهای سنگین در آن موقع اجتناب نماید و اگر نتوانست چنین کند از مقدار غذا بکاهد و اگر چند روز متوالی بدین منوال بود از گوارش مسهلی بخورد تا خوب گرسنه شود و چیزی تناول ننماید. و به این مطالب توجه کامل داشته باشد که بسیار نافع است. (2)

زمانی که در شُرف خوردن چیزی هستید، از خودتان بپرسید: «آیا واقعا گرسنه ام؟ آیا لازم است بخورم یا تنها می خواهم بخورم؟ خوردن این خوراکی برای من سودی و نفعی دارد یا ندارد؟ (3) آیا میل خوردن دارم یا فقط هوس خوردن دارم؟ پیش از اینکه پاسخ دهید چند لحظه صبر و حوصله کنید و به ندای درونی خود گوش دهید.

قبل از احساس گرسنگی واقعی (اشتهای صادق) نباید به غذا خوردن پرداخت؛ چرا که در حالت سیری غذا خوردن و یا پاسخ مثبت دادن به اشتهای کاذب (4) باعث تداخل غذای خورده شده با غذای داخل معده شده و در هضم صحیح، اختلال ایجاد می کند. (5)


1- منافع الاغذیه و مضارها، ص178. برای توضیخ بیشتر در مورد فهمیدن و درک غذا قبل از خوردن و رغبت آدمی به غذا رجوع شود به کتاب معراج السعادة، ص778.
2- منافع الاغذیه و مضارها، ص178.
3- آگاهانه خوردن، ص130.
4- گاهی به علت تجمع مواد و اخلاط نامناسب در بدن و ریختن گاه و بی گاه آن به دهانه معده، شخص مرتب احساس گرسنگی کاذب می کند و به دنبال آن به ریزه خواری می پردازد درحالی که بدن واقعاً در آن زمان نیاز به غذا خوردن ندارد (تغذیة در طب ایرانی و سنتی، ص157).
5- تغذیه در طب ایرانی و اسلامی، ص157.

ص:72

از سوی دیگر در زمان گرسنگی واقعی نباید خوردن غذا را به تأخیر انداخت؛ زیرا این کار موجب ریخته شدن صفرا و مواد نامناسب به معده می گردد و زیان آور است. (1)

سعدی شیرازی گوید: «حکیمان دیر به دیر خورند و عابدان نیم سیر و زاهدان سد رمق و جوانان تا طبق برگیرند و پیران تا عرق کنند. امام قلندران چندان که در معده جای نفس نماند و بر سفره روزی کس». (2)

نام خدا در آغاز طعام

امام صادق علیه السلام : قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِین علیه السلام ضَمِنْتُ لِمَنْ یُسَمِّی عَلَی طَعَامِهِ أَنْ لَا یَشْتَکِیَ مِنْهُ فَقَالَ لَهُ ابْنُ الْکَوَّاءِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لَقَدْ أَکَلْتُ الْبَارِحَةَ طَعَاماً فَسَمَّیْتُ عَلَیْهِ وَآذَانِی فَقَالَ لَعَلَّکَ أَکَلْتَ أَلْوَاناً فَسَمَّیْتَ عَلَی بَعْضِهَا وَلَمْ تُسَمِّ عَلَی بَعْضٍ یَا لُکَعُ؛ «امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: برای کسی که بر غذای خود نام خدا ببرد، ضمانت می کنم که از آن غذا، به هیچ درد و رنجی گرفتار نمی شود. ابن کَواء - که این را شنید - پرسید: ای امیر مؤمنان! من دیروز غذایی خوردم و نام خدا را نیز به هنگام خوردن آن بردم؛ اما آن مرا آزار داد! فرمود: ای نادان! شاید که چند گونه غذا خورده ای، و بر برخی گونه ها نام خدا برده و بر برخی دیگر نام خدا نبرده ای». (3)

اهمیت تسمیه، آن قدر زیاد است که اگر حیوان حلال گوشتی بدون گفتن «بسم الله» سر بریده شود، خوردن گوشت آن حرام است. (4)

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «هرگاه سفره گسترده می شود، چهار هزار فرشته پیرامون آن گِرد می آیند. چون بنده بگوید: "بسم الله" فرشتگان می گویند: خداوند به غذایتان برکت دهد. سپس به شیطان می گویند: ای فاسق! بیرون


1- مروری بر کلیات طب سنتی ایران، ص134. اگر به عللی تأخیری در غذا خوردن پیش آمد، بهتر است پنج مثقال یا قدری آب لیمو و یا انار ترش میل کند، سپس غذا خورد. (تغذیة در طب ایرانی و سنتی، ص157).
2- گلستان، باب8، بخش 47.
3- الکافی، ج6، ص295.
4- توضیح المسائل، شرایط ذبح حیوان.

ص:73

رو، تو بر آنان راه تسلط ندارید، زمانی که اهل سفره در آخر غذا خوردن بگویند: "الحمد لله" ملائکه می گویند: خداوند به آنها نعمت داد و آنها شکر پروردگارشان را اداء کردند؛ ولی اگر "بسم الله" نگویند ملائکه به شیطان می گویند: نزدیک شو ای فاسق و با آنها بخور، و هنگامی که سفره جمع شود و یاد خداوند نکنند ملائکه می گویند: خداوند به آنها نعمت داد ولی آنها پروردگار خود را فراموش کردند». (1)

برادر امام باقر علیه السلام خدمت آن حضرت رسید و برای عمروبن عبید، واصل و بشیر رحال اجازة ملاقات خواست. امام اجازه داد و آنان وارد شدند. آن سه نفر از نظر اعتقادی، مخالف امام بودند. وقتی نشستند، حضرت فرمود: «هیچ چیز نیست مگر آنکه قاعده و قانون معینی دارد». پس از اندکی، سفره آوردند و پهن کردند. سه مهمان به هم گفتند: «به خدا قسم، ما بر او مسلط شدیم. با این حرفش، اکنون می توانیم به او اعترض کنیم». پس، از امام پرسیدند: «ای ابوجعفر! آیا این سفره نیز جزو همان هایی است که قاعده و قانون دارند؟» امام فرمود: «آری». آنها گفتند: «قاعده و قانونش چیست؟» امام فرمود: «اینکه هرگاه پهن می شود، "بسم الله" بگویند و هرگاه آن را بر می دارند، "الحمد لله" بگویند». (2)

شیخ صدوق گوید: روایت شده که هر کس فراموش کرد برای هر نوع غذایی "بسم الله" بگوید [پس از یاد آوری] بگوید: «بِسْمِ اللَّهِ عَلَی أَوَّلِهِ وَآخِرِه». (3)

امام صادق علیه السلام : «هنگامی که چند غذای مختلف در سفره بود برای هر کدام" بسم الله" بگو. گفتم: اگر فراموشم شد؟ فرمود بگو: "بِسْمِ اللَّهِ عَلَی أَوَّلِهِ وَآخِرِه"». (4)


1- «إِذَا وُضِعَتِ الْمَائِدَةُ حَفَّتْهَا أَرْبَعَةُ آلَافِ مَلَکٍ فَإِذَا قَالَ الْعَبْدُ بِسْمِ اللَّهِ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ بَارَکَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فِی طَعَامِکُمْ ثُمَّ یَقُولُونَ لِلشَّیْطَانِ اخْرُجْ یَا فَاسِقُ لَا سُلْطَانَ لَکَ عَلَیْهِمْ فَإِذَا فَرَغُوا فَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ قَوْمٌ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَأَدَّوْا شُکْرَ رَبِّهِمْ وَإِذَا لَمْ یُسَمُّوا قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ لِلشَّیْطَانِ ادْنُ یَا فَاسِقُ فَکُلْ مَعَهُمْ فَإِذَا رُفِعَتِ الْمَائِدَةُ وَلَمْ یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهَا قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ قَوْمٌ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَنَسُوا رَبَّهُمْ جَلَّ وَعَزَّ» (الکافی، ج6، ص292).
2- بحار الانوار، ج66، ص370.
3- رُوِی «أَنَّ مَنْ نَسِیَ أَنْ یُسَمِّیَ عَلَی کُلِّ لَوْنٍ فَلْیَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ عَلَی أَوَّلِهِ وَآخِرِه» (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج3، ص356).
4- «إِذَا اخْتَلَفَتِ الْآنِیَةُ فَسَمِ عِنْدَ کُلِ إِنَاءٍ قُلْتُ فَإِنْ نَسِیتُ قَالَ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ عَلَی أَوَّلِهِ وَآخِرِهِ» (مکارم الاخلاق، ص147).

ص:74

ذکری که رسول خدا صلی الله علیه و آله برای غذایی مسومی که برای آن حضرت آورده بودند، خواندند: بِسْمِ اللَّهِ الشَّافِی، بِسْمِ اللَّهِ الْکَافِی، بِسْمِ اللَّهِ الْمُعَافِی، بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْ ءٌ وَلَا دَاءٌ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ، وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛ «به نام خدای شفا بخش، به نام خدای کفایت کننده، به نام خدای عافیت دهنده، به نام خدایی که با یادکردن نامش، هیچ چیز و هیچ مرضی در زمین و آسمان ضرر نمی رساند، و اوست شنوا و دانا». (1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله به امام علی علیه السلام فرمود: «ای علی! زمانی که خواستی غذا بخوری "بسم الله" بگو و زمانی که از خوردن دست کشیدی بگو "الحمد لله" که فرشتگان موکل برای تو حسنات می نویسند تا از آن غذا دور شوی». (2)

امام صادق علیه السلام می فرمایند: إِذَا حَضَرَتِ الْمَائِدَةُ وَسَمَّی رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ أَجْزَأَ عَنْهُمْ أَجْمَعِین؛ «زمانی که سفره غذا حاضر است، اگر یکی از کسانی که بر سر سفره حاضر است "بسم الله" بگوید، از بقیه کفایت می کند». (3)

نمک

نمک در گذشته های دور بسیار پر ارزش بوده و به عنوان جای گزین پول در معاملات کاربرد داشته است. (4)

امام صادق علیه السلام : مَنِ افْتَتَحَ طَعَاماً بِالْمِلْحِ وَخَتَمَهُ بِالْمِلْحِ دُفِعَ عَنْهُ سَبْعُونَ دَاء؛ «هر کس آغاز و پایان غذایش با نمک باشد، هفتاد درد از او دفع می شود». (5)


1- «...فَأَتَی رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَعَلِیّاً علیه السلام وَصَحْبَهُمَا بِالطَّعَامِ الْمَسْمُومِ فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَضْعَ یَدِهِ فِی الطَّعَامِ قَالَ یَا عَلِیُّ علیه السلام ارْقِ هَذَا الطَّعَامَ بِالرُّقْیَةِ النَّافِعَةِ فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام بِسْمِ اللَّهِ الشَّافِی بِسْمِ اللَّهِ الْکَافِی...» (تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام ، ص178-191؛ بحار الانوار، ج17، ص329).
2- «قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام یَا عَلِیُّ إِذَا أَکَلْتَ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَإِذَا فَرَغْتَ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَإِنَّ حَافِظَیْکَ لَا یَسْتَرِیحَانِ مِنْ أَنْ یَکْتُبَا لَکَ الْحَسَنَاتِ حَتَّی تَنْبِذَهُ عَنْکَ» (تهذیب الاحکام، ج1، ص351).
3- الکافی، ج12، ص347.
4- برای اطلاع بیشتر از نمک رجوع شود به کتاب: نمک دریا سالم ترین نمک هستی، محمد دریایی.
5- المحاسن، ج2، ص529.

ص:75

امام کاظم علیه السلام : لَا یُخْصِبُ (1) خِوَانٌ لَا مِلْحَ عَلَیْهَا وَأَصَحُ لِلْبَدَنِ أَنْ یُبْدَأَ بِهِ فِی أَوَّلِ الطَّعَامِ؛ «سفره ای که در آن نمک نباشد، بی برکت است. و آغاز کردن غذا با نمک، برای تندرستی بهتر است». (2)

قبل از غذا و بعد از غذا دوبار انگشت خود را به نمک بزنید و به دندان های خود بکشید. این کار باعث خنثی شدن محیط اسیدی دهان و سالم ماندن دندان ها و رفع بسیاری از بیماری های معده می شود. (3)

سبزی در سفره

سفره نیز نیاز به زینت و زیبایی دارد. اهل بیت علیهم السلام ، سبزی را زینت سفره می دانند. و از آن بهره می بردند. ناگفته نماند سبزی علاوه بر ویژگی های غذایی و درمانی، (که برای جسم مفید است) روح انسان را آرامش می دهد. رنگ سبز، رنگ نشاط و شادابی است و با عطر و بوی خوشی که سبزی به همراه دارد؛ مایة آرامش و تعادل فرد می گردد.

امام صادق علیه السلام : لِکُلِّ شَیْ ءٍ حِلْیَةٌ، وَحِلْیَةُ الْخِوَانِ الْبَقْل؛ «هر چیزی را زیوری است و زیوره سفره، سبزی است». (4)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : زَیِّنُوا مَوَائِدَکُمْ بِالْبَقْلِ فَإِنَّهَا مَطْرَدَةٌ لِلشَّیَاطِینِ مَعَ التَّسْمِیَة؛ «سفره هایتان را به سبزی آذین و زینت کنید؛ زیرا آن، همراه با گفتن بسم الله، شیطان را می راند». (5)

در برخی از روایات علت اهمیت سبزی چنین بیان شده: امام صادق: ...لِأَنَّ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِینَ خَضِرَةٌ وَهِیَ تَحِنُّ إِلَی أَشْکَالِهَا؛ «...زیرا دل های مؤمنان، سبز است و به همانند خویش، میل دارد». (6)


1- «النماء والبرکة» (مجمع البحرین، ماده«خِصب»).
2- الکافی، ج6، ص326.
3- تغذیة در طب ایرانی و اسلامی، ص159.
4- الامالی (طوسی)، ص304، ح6066.
5- بحار الانوار، ج59، ص300.
6- الکافی، ج6، ص362. بیان علامه مجلسی( در ذیل این حدیث «سبز است، یعنی نورانی است به نور سبزی و از همین روی به همانند خویش می گرود؛ یا کنایه از آن است که دل های مؤمنان به حکمت ها و معارف، آباد است و این سرسبزی معنوی را با سبز بودن دل، مناسبتی است که ما به آن ناآگاهیم؛ یا آن است که چون دل های مؤمنان به کشتزارهای حکمت، سرسبز است، به آنچه در آن جنبه ای از حُسن و سودمندی وجود دارد، تمایل می یابد و سبزی هم یکی از همین چیزهاست» (مرآة العقول، ج22، ص204).

ص:76

طبع سبزی ها عموماً «گرم» است و هضم غذا را بهتر می کند. دارای فیبر بوده که مانع یبوست است و مواد معدنی سرشار و ویتامین های متنوعی دارد. و حذف کردن سبزی و جای گزین کردن سالادها به جای آن کار صحیحی نیست؛ چرا که سالادهای مرسوم (نظیر خیار، گوجه و...) بلغم زا هستند و بر خلاف تفکر مرسوم، هضم غذا را مختل می کنند. نفخ ایجاد کرده و اخلاط مضر در بدن تولید خواهند کرد. (1)

آغاز با سبک ترین غذا

امام رضا علیه السلام : ابْدَأْ فِی أَوَّلِ طَعَامِکَ بِأَخَفِّ الْأَغْذِیَةِ الَّذِی تغَذِّی بِهَا بَدَنَکَ بِقَدْرِ عَادَتِکَ وَبِحَسَبِ وَطَنِکَ وَنَشَاطِکَ وَزَمَانِک؛ «غذای خود را با سبک ترین غذایی که بدنت را به اندازه عادتت بر حسب اقامتگاه و فعالیت ها و زمانه ات تغذیه می کند، آغاز کن». (2)

غذا را با چیزهای نازک، لطیف و روان شروع کنید (سبزی، آب خورشت...) و سپس قسمت های سخت تر (گوشت و ته دیگ و...) (3)

آن غذایی را که رقیق تر و هضمش آسان تر و سریع تر و زودتر دفع می شود، باید قبل از غذاهای دیگر مصرف نمود، مگر به ندرت و آن وقتی است که شخص از خوردن غذا قصد معالجه داشته باشد و نتواند ترتیب غذا را رعایت نماید. و هر اندازه از این دستور منحرف شود به همان اندازه موجب فساد هاضمه شده و استحاله غذاهای رقیق به موقع انجام نمی گیرد و بدون استحاله از معده خارج می گردد. (4)


1- تغذیه، عزیزخانی، ص13.
2- طب الامام الرضا علیه السلام ، ص15.
3- تغذیه، عزیزخانی، ص33.
4- منافع الاغذیه و دفع مضارها، ص166.

ص:77

فخرالدین (1) در کتاب حفظ البدن می نویسد: باید که در خوردنی ها ترتیب نگاه دارد و آنچه لطیف تر (2) و روان تر بود اول آن خورند؛ زیرا که اول اگر غلیظ خورَد، آن گاه لطیف، آن لطیف زود بگذرد و چون غلیظ ناگواریده باشد، لطیف راه نیابد تا بگذرد، پس هم آنجا فاسد شود. (3)

لقمه کوچک و جویدن کامل

کامل جویدن لقمه، اولین مرحله از یک هضم خوب و سالم است. آمیخته شدن بزاق دهان با غذا در هضم غذا از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در بیان آداب غذا خوردن می فرمایند: أَمَّا الْأَدَبُ فتَصْغِیرُ اللُّقْمَةِ وَالْمَضْغُ الشَّدِیدُ؛ «اما آداب آن، کوچک کردن لقمه و جویدن کامل است». (4)

امام علی علیه السلام می فرمایند: «کسی که لقمة خود را به خوبی بجود، فرشتگان برای او دعا می کنند که روزی او وسیع شود و حسنات او دو برابر شود» (5)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : صَغِّرُوا رِغَافَکُمْ فَإِنَ مَعَ کُلِ رَغِیفٍ بَرَکَةً؛ «لقمه هایتان را کوچک بگیرید که به هر لقمه ای برکتی است [از جانب خدا]». (6)

وجود بزاق و مخلوط شدن کامل لقمة غذا با آن برای هضم کامل غذا ضروری است و این کار تنها با جویدن کامل غذا امکان پذیر خواهد شد.

پس از آنکه لقمه را داخل دهان گذاشتید و مشغول جویدن شدید، قاشق را بر زمین بگذارید و به فکر تدارک و آماده سازی لقمة بعدی نباشید. با این کار،


1- محمد بن عمر فخر رازی (606 ه.ق.).
2- غذایی است که وقتی بدن روی آن اثر می کند، به سرعت هضم می شود و مورد استقاده اندام قرار می گیرد. به عبارت دیگر از این دسته غذاها خون رقیقی تولید می شود که به سهولت جزء بدن می شود (مروری بر کلیات طب سنتی ایران، ص67).
3- حفظ البدن، ص150.
4- الخصال، ص482.
5- «مَنْ لَعِقَ قَصْعَةً صَلَّتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ وَدَعَتْ لَهُ بِالسَّعَةِ فِی الرِّزْقِ وَ ُکْتَبُ لَهُ حَسَنَاتٌ مُضَاعَفَةٌ» (مکارم الاخلاق، ص146).
6- الکافی، ج6، ص303.

ص:78

بدون عجله در فرو بردن لقمه غذا، آن را کامل می جوید و از غذا خوردن لذت بیشتری خواهید برد.

هنگام غذا خوردن بیشتر از آنکه به سفره و محتویات آن فکر کنید و ذهنتان مشغول به آن گردد، به لقمه ای که در دهان می جوید فکر کنید. در هنگام غذا خوردن آرامش خود را حفظ کنید و از هیجان و جنجال دوری کنید. در هنگامی که عصبانی هستید هرگز دست به غذا نزید. ابتدا آرامش خود را به دست آورید، (قدم زدن، دوری از محیط پرخاشگری، با آب سرد حمام کردن یا وضو گرفتن و...) سپس رو به غذا آورید.

بهترین زمان برای قورت دادن لقمة غذا، زمانی است که آن را به طور کامل جویده و با بزاق کافی مخلوط کرده و مایعی نسبتاً رقیق تبدیل کرده باشید و بلع آن آسان باشد. (1)

عمل خوب جویدن غذا باعث تحریک بیشتر مرکز سیری در هیپوتالاموس مغز و احساس سیری می شود. همچنین موجب ترشح کامل غدد بزاقی و هضم غذا و ضد عفونی فضای دهان می شود. (2)

بعضی از غذاها را با سه انگشت دست راست (انگشت شست به همراه انگشت اشاره و انگشت وسط) میل نمایید، این کار باعث می شود که با برداشتن لقمه های کوچک در حدود نصف غذای معمول احساس سیری کنید. (3)

کمتر نگاه کردن به صورت دیگران

یکی دیگر از آداب این است که در حال غذا خوردن به صورت و دهان فرد مقابل نگاه نکنیم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله : ...وَقِلَّةُ النَّظَرِ فِی وُجُوهِ النَّاس؛ «در بیان آداب غذا خوردن... و


1- نسل سالم، ص237. (با اندکی تصرف).
2- تغذیه در طب ایرانی و اسلامی، ص160.
3- تغذیه در طب ایرانی و اسلامی، ص160.

ص:79

کمتر نگریستن به چهره مردم». (1)

مردی بر سر سفره شخصی نشسته بود و مشغول غذا خوردن بود، در بین غذا میزبان به غذای مهمان نگاه می کرد. پس گفت: «در لقمه تو مویی است آن را بگیر!» مرد میهمان از جای خود حرکت کرد و دست از غذا خوردن کشید و گفت: «هرگز غذای کسی را نمی خورم که در لقمه میهمانش این قدر نگاه کند تا مویی را ببیند» (2)

با سه انگشت

رسول خدا صلی الله علیه و آله با سه انگشت ابهام و وسطی و شست غذا میل می کرد، و گاه انگشت چهارم را نیز به کمک می گرفت و با دو انگشت غذا نمی خورد و می فرمود: «با دو انگشت خوردن روش شیطان است». (3)

مرحوم فیض کاشانی در ذیل این حدیث می نویسد: «مقصود از خوردن با سه انگشت آن است که همچون جباران کسی با دو انگشت نخورد، غرض آن نیست که با بیش از سه انگشت نمی توان غذا خورد، بلکه اگر به همة انگشتان غذا بخورند، بهتر و کامل تر خواهد بود؛ زیرا در این صورت احترام غذا بیش تر رعایت شده است. بنابراین تعیین سه انگشت حداقل است، یعنی با کمتر از سه انگشت نباید غذا بخورند. (4) از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است: یَأْکُلُ هَرْتاً وَقَالَ الْهَرْتُ أَنْ یَأْکُلَ بِأَصَابِعِهِ جَمِیعاً؛ «آن حضرت با همه انگشت ها غذا میل می فرمود». (5)


1- کتاب من لایحضره الفقیه، ج3، ص359.
2- لطائف الطوائف، ص139.
3- «کَانَ یَأْکُلُ بِأَصَابِعِهِ الثَّلَاثِ الْإِبْهَامِ وَالَّتِی تَلِیهَا وَالْوُسْطَی وَرُبَّمَا اسْتَعَانَ بِالرَّابِعَةِ وَکَانَ صلی الله علیه و آله یَأْکُلُ بِکَفِّهَا کُلِّهَا وَلَمْ یَأْکُلْ بِإِصْبَعَیْنِ وَیَقُولُ إِنَّ الْأَکْلَ بِإِصْبَعَیْنِ هُوَ أَکْلَةُ الشَّیْطَان» (مکارم الاخلاق، ص28).
4- المحجة البیضاء، ج3، ص5.
5- الکافی، ج6، ص297. بیان علامه مجلسی(: «ویدل علی استحباب الأکل بجمیع الأصابع، ویمکن حمل الثلاث أصابع علی مراتب الفضل، أو هذا علی المطبوخات، وذاک علی التمر وأشباهه، وأما الأکل بأقل من ثلاث أصابع، فیکره مطلقا. قال فی الدروس: یستحب الأکل بجمیع الأصابع، وروی أن رسول الله - صلی الله علیه وآله -- کان یأکل بثلاث أصابع ویکره الأکل بإصبعین» (مرآة العقول، ج22، ص113).

ص:80

پیش از سیری دست از غذا کشیدن

امام علی علیه السلام : یَا کُمَیْلُ لَا تُوقِرَنَ مَعِدَتَکَ طَعَاماً وَدَعْ فِیهَا لِلْمَاءِ مَوْضِعاً وَلِلرِّیحِ مَجَالًا وَلَا تَرْفَعْ یَدَکَ مِنَ الطَّعَامِ إِلَّا وَأَنْتَ تَشْتَهِیهِ فَإِنْ فَعَلْتَ ذَلِکَ فَأَنْتَ تَسْتَمْرِئُهُ فَإِنَّ صِحَّةَ الْجِسْمِ مِنْ قِلَّةِ الطَّعَامِ وَقِلَّةِ الْمَاء؛ «در سفارش به کمیل بن زیاد: ای کمیل! مبادا خوارکی معده ات را سنگین کند. در آن، جایی برای آب و جایی برای هوا واگذار و هنگامی که هنوز میل به خوردن داری، از غذا خوردن دست بکش، که اگر چنین کنی، غذا را گوارا خواهی یافت؛ چرا که تندرستی، از کم خوردن و کم آشامیدن است». (1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : کُلْ وَأَنْتَ تَشْتَهِی وَأَمْسِکْ وَأَنْتَ تَشْتَهِی؛ «زمانی بخور که میل به خوردن داری و در حالی خوردن را واگذار که هنوز اشتهایت هست». (2)

امام رضا علیه السلام در روایتی به برخی از فوائد آن اشاره کرده اند. ...وَارْفَعْ یَدَکَ مِنَ الطَّعَامِ وَبِکَ إِلَیْهِ بَعْضُ الْقَرَمِ فَإِنَّهُ أَصَحُّ لِبَدَنِکَ وَأَذْکَی لِعَقْلِکَ وَأَخَفُّ عَلَی نَفْسِکَ إِنْ شَاءَ اللَّه؛ «درحالی که هنوز مقداری میل داری، از غذا دست بکش؛ چرا که این کار، به خواست خداوند، برای بدن سلامت آورتر، برای عقل ذکاوت بخش تر، و برای خودِ انسان مایه سبکیِ افزون تر است». (3)

افرادی که در تغذیه و خوراک خود دقت کافی ندارند، عموماً دچار بیماری و کسالت می شوند. بعد از گذشت حدود20 دقیقه از اولین لقمة غذایی که انسان میل می کند، حرکات دودی معده شروع می شود. به همین دلیل باید مقداری از معده خالی باشد تا این عمل به خوبی انجام شود. هنگام غذا خوردن اگر چند لقمه کمتر میل کنیم، این اجازه را به معده می دهیم تا به راحتی حرکات دودی خود را انجام دهد و غذا به صورت شیرة قابل هضم و جذب در آید و به مرور در رودة کوچک تخلیه شود و بدین وسیله سلامتی انسان تضمین گردد. (4)


1- تحف العقول، ص172.
2- بحار الانوار، ج59، ص290.
3- طب الامام الرضا علیه السلام ، ص15.
4- خلاصة 15 روز تا سلامتی، ص119.

ص:81

پرهیز از زیاده روی

امام علی علیه السلام : إِنَّ فِی الْقُرْآنِ کُلَ عِلْمٍ إِلَّا الطِّبَ فَقَالَ علیه السلام أَمَا إِنَّ فِی الْقُرْآنِ لَآیَةً تَجْمَعُ الطِّبَّ کُلَّهُ-"کُلُوا وَاشْرَبُوا وَلا تُسْرِفُوا"؛ (1) «در پاسخ این پرسش که: آیا در قرآن، همه دانش ها به جز دانش طب هست؟ زنهار! در قرآن، آیه ای هست که همه طب را یکجا در خود گرد آورده است: "بخورید و بیاشماید؛ ولی زیاده روی نکنید"». (2)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : إنَّ مِنَ السَّرَفِ أن تَأکُلَ کُلَّ مَا اشتَهَیتَ؛ «یکی از انواع زیاده روی، این است که هر آنچه را دوست داری، بخوری». (3)

حضرت عیسی علیه السلام از شهری می گذشت که دید زن و مردی بر سر هم فریاد می کشند. از آنان پرسید: «چرا سر هم فریاد می کشید؟» مرد گفت: «ای پیامبر خدا! این زن همسر من است. او زنی درستکار است و مشکلی ندارد؛ ولی من دوست دارم از او جدا شوم» عیسی علیه السلام فرمود: «به هر حال، به من بگو که او چه مشکلی دارد؟» مرد گفت: «با اینکه پیر نیست؛ چهره اش بی طروات است» عیسی علیه السلام به زن فرمود: «ای زن! آیا دوست داری دیگر بار، چهره ات پرطروات شود؟» وی گفت: «آری» عیسی علیه السلام فرمود: «وقتی غذا می خوری، از سیر شدن بپرهیز؛ زیرا اگر غذا بر سینه سنگینی کند و از اندازه افزون شود، طروات چهره از میان می رود» زن راهنمایی عیسی علیه السلام را به کار بست و بار دیگر چهره اش طروات یافت. (4)

سعی کنید وعده صبحانه را کامل، ناهار سبک و حاضری و شام را کامل اما ابتدای شب میل کنید. وعده های متعدد اما کوچک غذا خوردن باعث استهلاک بیشتر دستگاه گوارش و طول عمر کمتر می گردد. اگر در یک روز اتومبیل خود را یک بار روشن کنید و صد کیلومتر رانندگی کنید، به مراتب استهلاک کمتری خواهد داشت تا آن را بارها روشن کرده ولی هر بار صد متر و پنجاه متر رانندگی کنید. (5)


1- الاعراف، 3.
2- الدعوات، ص75، ح174.
3- نهج الفصاحه، ح918.
4- بحار الانوار، ج14، ص320 و ج66، ص334.
5- تغذیه، عزیزخانی، ص16.

ص:82

از جلوی خود خوردن

رسول خدا صلی الله علیه و آله : إِذَا أَکَلَ أَحَدُکُمْ فَلْیَأْکُلْ مِمَّا یَلِیهِ؛ هرگاه یکی از شما غذا می خورد از آنچه جلویش است، بخورد». (1)

نیز امام صادق علیه السلام می فرمایند: یَأْکُلُ کُلُّ إِنْسَانٍ مِمَّا بَیْنَ یَدَیْهِ وَلَا یَتَنَاوَلُ مِنْ قُدَّامِ الْآخَرِ شَیْئاً؛ «هر انسانی باید آنچه جلویش است بخورد و نخورد از چیزی که جلوی دیگران است». (2)

رد سائل

رد سائل (3)

امام علی علیه السلام : إِذَا وُضِعَ الطَّعَامُ وَجَاءَ سَائِلٌ فَلَا تَرُدَّنَّه؛ «چون خوراک به سفره نهاده شد و سائلی آمد، او را رد نکنید». (4)

امام صادق علیه السلام : إِنَّ یَعْقُوبَ علیه السلام لَمَّا ذَهَبَ مِنْهُ بِنْیَامِینُ نَادَی یَا رَبِّ أَ مَا تَرْحَمُنِی أَذْهَبْتَ عَیْنَیَّوَ أَذْهَبْتَ ابْنَیَّ فَأَوْحَی اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَی لَوْ أَمَتُّهُمَا لَأَحْیَیْتُهُمَا لَکَ حَتَّی أَجْمَعَ بَیْنَکَ وَبَیْنَهُمَا وَلَکِنْ تَذْکُرُ الشَّاةَ الَّتِی ذَبَحْتَهَا وَشَوَیْتَهَا وَأَکَلْتَ وَفُلَانٌ وَفُلَانٌ إِلَی جَانِبِکَ صَائِمٌ لَمْ تُنِلْهُ مِنْهَا شَیْئاً؛ «چون بنیامین از کنار یعقوب علیه السلام رفت، فریاد کشید: خدایا! به من رحم نمی کنی؟ فرزندم را بردی و چشمم را گرفتی؟ خدا تبارک و تعالی به او وحی کرد: اگر من آنها را میرانده باشم، زندشان می کنم تا آنها را به تو رسانم ولی یادت می آید آن گوسفندی را که سر بریدی و بریان کردی؟ خوردی و فلان و فلان در همسایه گی تو بودند و روزه داشتند و چیزی از آن به آنها ندادی؟». (5)


1- الکافی، ج6، ص297.
2- الکافی، ج6، ص293. در برخی روایات یلیه» و در برخی دیگر «بین یدیه» است.
3- فقیر، نیازمند.
4- وسائل الشیعه، ج24، ص373.
5- الکافی، ج2، ص667. امام صادق علیه السلام در ادامه روایت می فرمایند: «حضرت یعقوب علیه السلام پس از آن [وحی] همیشه از منزلش در هر چاشتگاه تا سر یک فرسنگی جار میزدند: که هر کس چاشت خواهد به خانه یعقوب آید و در شامگاه هم جار میزدند: که هر کس شام خواهد نزد یعقوب آید» (همان).

ص:83

وقت گذاشتن برای غذا

امام صادق علیه السلام : أَطِیلُوا الْجُلُوسَ عَلَی الْمَوَائِدِ فَإِنَّهَا سَاعَةٌ لَا تُحْسَبُ مِنْ أَعْمَارِکُمْ؛ «نشستن بر سفره را طولانی کنید؛ زیرا این ساعتی است که از عمر شما به حساب نمی آید». (1)

این حدیث کنایه از این است که با صبر و بدون شتاب و عجله غذا را میل کنید. هدف از تغذیه، تنها خوردن غذا و پر کردن شکم نیست. غذا خوردن یک سنت الهی است و باید در مورد آن دقت بسیاری شود؛ زیرا هنگام غذا خوردن و نشستن بر سر سفره، ما در واقع میهمان خداوندیم و از نعمت های بی کران او استفاده می کنیم و خداوند متعال مدت زمانی را که بر سر سفره نشسته ایم، جزء عمر ما محسوب نمی کند. سر پا ایستادن و غذا خوردن جز ناراحتی و بی حوصلگی چیز دیگری عاید انسان نمی کند و او مداوم در رنج و زحمت است. (2)

همین طور مراحل طبخ غذا باید به آرامی و با تأنی در مدت زمان هر چند طولانی تر پخته شود. در فرهنگ ایرانی «بار گذاشتن غذا» لغتی آشناست که اغلب شب تا صبح یا صبح تا غروب، غذا با یک شعلة ملایم در حال طبخ بوده است و همه می دانند چنین غذاهایی که بار گذاشته می شود به مراتب لذیذتر، خوش طعم تر، سالم تر و پرخاصیت تر هستند تا غذاهایی که به سرعت آماده می شوند. (3)

پرهیز از دمیدن غذا

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هنگام آب نوشیدن در ظرف آب تنفس نمی کرد و هنگام تنفس ظرف را از دهانش دور می کرد». (4)


1- مکارم الاخلاق، ص141.
2- خلاصة 15 روز تا سلامتی، ص114.
3- تغذیه، عزیزخانی، ص19.
4- «کَانَ صلی الله علیه و آله لَا یَتَنَفَّسُ فِی الْإِنَاءِ إِذَا شَرِبَ فَإِنْ أَرَادَ أَنْ یَتَنَفَّسَ أَبْعَدَ الْإِنَاءَ عَنْ فِیهِ حَتَّی یَتَنَفَّس» (مکارم الاخلاق، ص31).

ص:84

رسول خدا صلی الله علیه و آله : النَّفْخُ فِی الطَّعَامِ یَذْهَبُ بِالْبَرَکَةِ؛ «فوت کردن به غذا باعث رفتن برکت می شود». (1)

امام علی علیه السلام : نَهَی أَنْ یُنْفَخَ فِی طَعَامٍ أَوْ شَرَاب؛ دربارة آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله نهی فرموده است: «از این نهی کرده که در غذا یا نوشیدنی فوت کنید». (2)

باقی مانده غذا

امام علی علیه السلام : کُلُّ مَا یَسْقُطُ مِنَ الْخِوَانِ فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یَسْتَشْفِیَ بِهِ؛ «هر چه که از سفره می ریزد، شفای امراض است برای کسی که می خواهد با آن شفا پیدا کند». (3)

امام رضا علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: مَا سَقَطَ مِنَ الْمَائِدَةِ مُهُورُ الْحُورِ الْعِینِ؛ «آنچه از سفره می ریزد، مهریه حورالعین است». (4)

شخصی می گوید: «نزد حضرت جواد علیه السلام غذا می خوردم چون فارغ شدم و سفره را برمی چیدند، پیشخدمت رفت تا آنچه در اطراف سفره است برگیرد، امام فرمود: اگر خوانی در صحرا گسترده بود هر چه در سفره باقی مانده بگذار و برای حیوانات صحرائی رها کن اگرچه ران گوسفندی باشد. و سفره ای که در خانه گسترده باشد هر چه از آن ریخته برگیر و دانه دانه از زمین برچین». (5)

رسول خدا صلی الله علیه و آله : مَنْ تَتَبَّعَ مَا یَقَعُ مِنْ مَائِدَتِهِ فَأَکَلَهُ ذَهَبَ عَنْهُ الْفَقْرُ وَعَنْ وُلْدِهِ وَوُلْدِ وُلْدِهِ إِلَی السَّابِع؛ «هر کس جست وجو کند آنچه از غذایش می ریزد و بخورد از وی فقر برود [و همچنین] از فرزند و نوه هایش تا هفت پشت». (6)


1- مکارم الاخلاق، ص146.
2- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج4، ص9، ح4968.
3- مکارم الاخلاق، ص146.
4- مکارم الاخلاق، ص141.
5- .ْ «مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِیدِ الْکِرْمَانِیِّ قَالَ أَکَلْتُ بَیْنَ یَدَیْ أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی علیه السلام حَتَّی إِذَا فَرَغْتُ وَرُفِعَ الْخِوَانُ ذَهَبَ الْغُلَامُ یَرْفَعُ مَا وَقَعَ مِنْ فُتَاتِ الطَّعَامِ فَقَالَ لَهُ مَا کَانَ فِی الصَّحْرَاءِ فَدَعْهُ وَلَوْ فَخِذَ شَاةٍ وَمَا کَانَ فِی الْبَیْتِ فَتَتَبَّعْهُ وَالْقُطْهُ» (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج3، ص356).
6- وسائل الشیعه، ج24،ص380. (شاید هدف از این روایت جلوگیری از اسراف و ترغیب به قناعت کردن باشد).

ص:85

سکوت در سفره!

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: أذِکْرَ اللَّهِ جَلَّ وَعَزَّ عَلَی الطَّعَامِ وَلَا تَلْفَظُوا (1) فِیهِ فَإِنَّهُ نِعْمَةٌ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ وَرِزْقٌ مِنْ رِزْقِهِ یَجِبُ عَلَیْکُمْ شُکْرُهُ وَحَمْدُه؛ «بر سر غذا بسیار یاد خدا کنید و حرف نزنید که غذا یکی از نعمت ها و روزی های خداست و بر شما شکر و سپاسش لازم است». (2)

سماعةبن مهران گوید: من با امام صادق علیه السلام در یک سفره غذا می خوردیم، امام فرمود: ای سماعه خوردن و شکر نمودن، نه خوردن و خاموش بودن». (3)

از سنت های رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که: «حضرت بین هر لقمه ای، خدا را حمد و ستایش می نمود». (4)

نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله وقتی که قسمتی از لقمه اش را می خورد، می فرمود: اللَّهُمَ لَکَ الْحَمْدُ أَطْعَمْتَ وَسَقَیْتَ وَأَرْوَیْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ غَیْرَ مَکْفُورٍ وَلَا مُوَدَّعٍ وَلَا مُسْتَغْنًی عَنْکَ؛ «خدایا! حمد و ستایش مخصوص توست که به ما غذا دادی و ما را سیراب فرمودی، پس حمد و ثنا مخصوص توست، بدون آنکه تو را ناسپاسی کنیم و یا دست از تو بکشیم یا آنکه از تو بی نیازی بجوییم». (5)

زراره از یاران خاص امام صادق علیه السلام می گوید: «أَکَلْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام طَعَاماً فَمَا أُحْصِی کَمْ مَرَّةً قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنِی أَشْتَهِیهِ». (6)


1- «قیل إنه مضارع محذوف منه إحدی التاءین، والمعنی لا تتکلموا وتصوتوا بغیر ذکر الله، فإنه نعمة من نعم الله ومقتضاها الشکر وعدم الغفلة عن ذکر المنعم» (مجمع البحرین، ج4، ص291، مادة «لفظ»).
2- تحف العقول، ص107. در برخی از نسخ واژه های دیگر آمده است که همگی به یک معنا اشاره دارد. «لَا تَطْغَوْا؛ طغیان، سرکشی» (الخصال، ج2، ص616، خصال 400 گانه)؛ «لَا تَلْغَطُوا؛ سر و صدای بسیار و نامفهوم» (الکافی، ج6، ص269)؛ «اللَّغَطُ: الصوت والجلبة، وأصوات مبهمة لا تفهم» (مجمع البحرین، مادة «لغظ).
3- رَوَی سَمَاعَةُ بْنُ مِهْرَانَ قَالَ «کُنْتُ آکُلُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ یَا سَمَاعَةُ أَکْلًا وَحَمْداً لَا أَکْلًا وَصَمْتاً» (کتاب من لایحضره الفقیه، ج3، ص355).بیان علامه مجلسی( «أی تأکل أکلا وتحمد حمدا أو تجمع أکلا وحمدا» (بحار الانوار، ج63، ص375).
4- «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ یَحْمَدُ اللَّهَ بَیْنَ کُلِ لُقْمَتَیْن» (إقبال الاعمال، ج1، ص116). بیان سیدبن طاووس در ذیل این حدیث «أَقول أَنا: أَیّها المسلم المصدِّق بالقرآن، الممتثل لأمر اللَّه جلَّ جلاله، إِیّاک أَن تخالف قوله تعالی فی رسوله «فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ» اسلک سبیل هذه الاداب، فإنَّها مطایا وعطایا یفتح لها أَنوار سعادة الدنیا ویوم الحساب» (إقبال الاعمال، ج1، ص116).
5- «کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِذَا أَکَلَ بَعْضَ اللُّقْمَةِ قَال...» (إقبال الاعمال، ج1، ص116).
6- الکافی، ج6، ص295.

ص:86

تعارف به غذا

تعارف در غذا خوردن بیش از سه مرتبه پافشاری و سماجت است. (1)

امام باقر علیه السلام : إِذَا قَالَ لَکَ أَخُوکَ کُلْ فَکُلْ وَلَا تُلْجِئْهُ إِلَی أَنْ یُقْسِمَ عَلَیْکَ فَإِنَّهُ إِنَّمَا یُرِیدُ کَرَامَتَکَ؛ «هرگاه برادرت به تو گفت: بخور، [حتماً] بخور، و او را مجبور نکن که قَسَمت بدهد؛ چرا که او [با تعارف کردنت به غذا] می خواهد به تو احترام بگذارد». (2)

راوی گوید: «هرگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله غذا می خورد، به فرد روبه روی خود لقمه تعارف می کرد». (3)

پرهیز از خوردن با دست چپ

سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَأْکُلُ بِشِمَالِهِ أَوْ یَشْرَبُ بِهَا فَقَالَ لَا یَأْکُلْ بِشِمَالِهِ وَلَا یَشْرَبْ بِشِمَالِهِ وَلَا یَتَنَاوَلْ بِهَا شَیْئا؛ «به نقل از سماعه، در گفت وگو با امام صادق علیه السلام از ایشان درباره اینکه کسی با دست چپ بخورد یا بیاشامد، پرسیدم. فرمود: مبادا کسی با دست چپ بخورد، یا بیاشامد و یا با آن چیزی را بردارد». (4)

البته روشن است این روایت برای کسانی است که توانایی خوردن و آشامیدن با دست راست برایشان مقدور است.

در این زمینه امام صادق علیه السلام می فرمایند: لَا تَأْکُلْ بِالْیُسْرَی وَأَنْتَ تَسْتَطِیع؛ «وقتی می توانی با دست راست غذا بخوری، با دست چپ نخور». (5)

از سنت های رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که آن حضرت «در همه امور تَیَمُّن را دوست می داشت چه در پوشیدن لباس چه در کفش پوشیدن و چه در شانه کردن مو». (6)


1- المحجة البیضاء، ج3، ص21.
2- دعائم الاسلام، ج2، ص108.
3- کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله «إِذَا أَکَلَ لَقَّمَ مَنْ بَیْنَ عَیْنَیْه وَإِذَا شَرِبَ سَقَی مَنْ عَلَی یَمِینِهِ» (الکافی، ج6، ص299).
4- الکافی، ج6، ص272.
5- وسائل الشیعه، ج24، ص259.
6- «کَانَ یُحِبُ التَّیَمُّنَ فِی کُلِّ أُمُورِهِ فِی لُبْسِهِ وَتَنَعُّلِهِ وَتَرَجُّلِه» (مکارم الاخلاق، ص23) «التَّیَمُّنُ: الابتداءُ فی الأَفعال بالید الیُمْنی والرِّجْلِ الیُمْنی والجانب الأَیمن» (لسان العرب، ج13، ص458).

ص:87

نان در سفره

امام علی علیه السلام می فرمایند: «نان را گرامی بدارید، که خداوند عزوجل آن را از برکات آسمان نازل فرمود و از برکاتِ زمین خارج کرده است. (1) سوال کردند: گرامی داشتن آن چیست؟ فرمودند: «این است که آن را زیر پا و دور نیندازید و با چاقو قطع نکنند». (2)

در برخی روایات گرامی داشتن نان را چنین بیان فرموده اند: إِذَا وُضِعَ لَا یُنْتَظَرُ بِهِ غَیْرُهُ؛ «هنگامی که نان را بر سر سفره گذاشتند منتظر غذای دیگر نباشید». (3)

امام صادق علیه السلام : «نان را گرامی دارید که برای به وجود آوردن آن، تمام موجودات زمین و آسمان به کار افتاده اند». (4)

رسول خدا صلی الله علیه و آله در دعایی درباره نان فرمود: اللَّهُمَ بَارِکْ لَنَا فِی الْخُبْزِ وَلَا تُفَرِّقْ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُ فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَلَا صَلَّیْنَا وَلَا أَدَّیْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا عَزَّ وَجَلَّ؛ «خداوندا! در نان برای ما برکت قرار بده و بین ما و آن جدایی میفکن. اگر برای ما نان نباشد نمی توانیم نماز بخوانیم و روزه بگیرم و فرایض خداوند را انجام دهیم». (5)


1- پس بدان که حکیم علی الاطلاق، در دانة گندم قوه ای آفرید که مانند انسان غذای خود را که آب باشد به خود می کشد. پس نمو (رشد) آن موقوف است بر اینکه در زمینی باشد که در آب باشد. و باید زمین سستی باشد که هوا در خلال آن داخل شود. پس اگر تخم آن را در زمین سخت بریزند، سبز نمی شود و چون نمو آن به هوا موقوف بود و هوا به خودی خود به سوی آن حرکت نمی نمود و در آن نفوذ نمی کرد، لهذا باد را آفرید تا هوا را حرکت داده خواهی نخواهی آن را در گیاهان نفوذ دهد. و چون محض همین در نمو آن کافی نبود، زیرا سرمای مفرط مانع از نمو کامل آن بود، لهذا بهار و تابستان را خلق کرد تا به حرارت این دو فصل، زرع و ثمر نمو نماید. پس این چهار سبب است که نمو دانه گندم به آنها محتاج است. و چون آب و زمین هر دو به حسب مزاج، سرد بودند و ضروری بود در نمو زراعت از حرارتی، پس خداوند حکیم خورشید را آفرید و آن را با وجود دوری از زمین، سبب حرارت گردانید تا به حرارت آن زراعات به سر حد کمال خود رسند. و در ماه خاصیت ترطیب (رطوبت) قرار داد تا به رطوبت آن، میوه ها از سختی و صلابتی که در ابتدا دارند نرم شوند (معراج السعاده، 780، با اندکی تصرف).
2- امام علی علیه السلام : «أَکْرِمُوا الْخُبْزَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْزَلَهُ مِنْ بَرَکَاتِ السَّمَاءِ وَأَخْرَجَهُ مِنْ بَرَکَاتِ الْأَرْضِ قِیلَ وَمَا إِکْرَامُهُ قَالَ لَا یُقْطَعُ وَ لَا یُوطَأُ» (مکارم الاخلاق، ص154).
3- امام صادق علیه السلام «أَکْرِمُوا الْخُبْزَ قِیلَ وَمَا إِکْرَامُهُ قَالَ إِذَا وُضِعَ لَا یُنْتَظَرُ بِهِ غَیْرُهُ» (الکافی، ج6، ص303).
4- امام صادق علیه السلام «أَکْرِمُوا الْخُبْزَ فَإِنَّهُ عَمِلَ فِیهِ مَا بَیْنَ الْعَرْشِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا» (مکارم الاخلاق، ص154).
5- رسول خدا صلی الله علیه و آله «اللَّهُمَ بَارِکْ لَنَا فِی الْخُبْزِ وَلَا تُفَرِّقْ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُ فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَلَا صَلَّیْنَا وَلَا أَدَّیْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا عَزَّ وَجَلَّ» (الکافی، ج6، ص287).

ص:88

شخصی گوید: « نزد ابی الحسن علیه السلام غذا می خوردیم، پس سینی آوردند و زیر آن نان گذاشتند. حضرت فرمود: «نان را گرامی بدارید و این گونه نکنید و به من فرمود به غلام بگو که نان را از زیر سینی در آورد». (1)

رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِیَّاکُمْ أَنْ تَشَمُّوا (2) الْخُبْزَ کَمَا تَشَمُّهُ السِّبَاعُ فَإِنَّ الْخُبْزَ مُبَارَکٌ أَرْسَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ السَّمَاءَ مِدْرَاراً وَلَهُ أَنْبَتَ اللَّهُ الْمَرْعَی وَبِهِ صَلَّیْتُمْ وَبِهِ صُمْتُمْ وَبِهِ حَجَجْتُمْ بَیْتَ رَبِّکُمْ؛ «بپرهیزید از اینکه مانند درندگان نان را بو کنید؛ زیرا نان با برکت است و خدا آن را از آسمان فرستاد و برای [تولیدش] خداوند مزرعه ها رویانیده و با آن شما می توانید نماز بخوانید و روزه بگیرید و حج خانه خدا را به جای آورید». (3)

جالب است که در سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که ایشان نان بدون سپوس نمی خوردند.

عایشه گوید سوگند به خداوندی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به حق مبعوث فرمود، در منزل رسول خدا صلی الله علیه و آله الک یافت نمی شد و آن حضرت از آن روز که به پیامبری برانگیخته شد، تا آن گاه که از دار دنیا رحلت فرمود، هرگز نانی که آرد آن الک شده باشد را نخورد». (4)

نیز نقل شده که حضرت «نان سفید سپوس گرفته و الک شده را نمی خورد». (5)


1- عَنِ الْفَضْلِ بْنِ یُونُسَ قَالَ: «تَغَدَّی عِنْدِی أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام - فَجِی ءَ بِقَصْعَةٍ وَتَحْتَهَا خُبْزٌ فَقَالَ أَکْرِمُوا الْخُبْزَ أَنْیَکُونَ تَحْتَهَا وَقَالَ لِی مُرِ الْغُلَامَ أَنْ یُخْرِجَ الرَّغِیفَ مِنْ تَحْتِ الْقَصْعَةِ» (الکافی، ج6، ص304).
2- برخی برای امتحان و تست کردن نان آن را بو می کنند.
3- الکافی، ج6، ص303.
4- «عَائِشَةُ وَالَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله بِالْحَقِّ مَا کَانَ لَنَا مُنْخُلٌ وَلَا أَکَلَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله خُبْزاً مَنْخُولًا مُنْذُ بَعَثَهُ اللَّهُ إِلَی أَنْ قُبِضَ قُلْتُ وَکَیْفَ تَأْکُلُونَ الشَّعِیرَ قَالَتْ کُنَّا نَقُولُ أُفٍّ أُفٍّ قَالَتْ مَا رَأَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله رَغِیفاً مُحَوّراًحَتَّی لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَجَل» (مجموعة ورام (تنبیه الخواطر و نزهة النواظر)، ج1، ص47) (مُحوّرا: آرد سفید).
5- «مَا أَکَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی خِوَانٍ وَلَا فِی سُکُرُّجَةٍ وَلَا مِنْ خُبْزٍ مُرَقَّق...» (مکارم الاخلاق، ص149).

ص:89

خلال و مسواک

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: تَخَلَّلُوا عَلَی أَثَرِ الطَّعَامِ فَإِنَّهُ صِحَّةٌ لِلنَّابِ وَالنَّوَاجِذِ وَیَجْلِبُ عَلَی الْعَبْدِ الرِّزْقَ. «در پی غذا خوردن، خلال کنید؛ چرا که مایة سلامت دندان های نیش و نواجذ (آسیا) است و برای انسان جلب روزی می کند». (1)

امام صادق علیه السلام : مَا أَدَرْتَ عَلَیْهِ لِسَانَکَ فَأَخْرَجْتَهُ فَابْلَعْهُ وَمَا أَخْرَجْتَهُ بِالْخِلَالِ فَارْمِ بِهِ؛ «آنچه زبانت را بر آن چرخاندی و از [لای دندان] بیرون کشیدی، فرو بده؛ ولی آنچه را با خلال بیرون کشیدی، بیرون افکن». (2)

امام حسین علیه السلام می فرمایند: همواره امیر مؤمنان علیه السلام به ما امر می کرد که پس از خلال کردن آب ننوشیم، مگر اینکه پیش از آن سه بار مضمضه کرده [و دهانمان را شسته] باشیم». (3)

رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد شیوه مسواک زدن می فرمایند: اسْتَاکُوا عَرْضاً وَ تَسْتَاکُوا طُولًا؛ «به عرض، مسواک بزنید و به سمت طولِ [دهان]، مسواک نزنید». (4)

نیز در هنگام نبودن مسواک می توان از انگشتان دست کمک گرفت؛ چرا که انگشت جای گزین مسواک است.

امام باقر علیه السلام : أَدْنَی السِّوَاکِ أَنْ تَدْلُکَ بِإِصْبَعِکَ؛ «کمترین مسواک آن است که با انگشت خویش، مالِش دهی».

به پُشت دراز کشیدن پس از غذا

امام رضا علیه السلام : إِذَا أَکَلْتَ شَیْئاً فَاسْتَلْقِ عَلَی قَفَاکَ وَضَعْ رِجْلَکَ الْیُمْنَی عَلَی الْیُسْرَی؛ «هرگاه چیزی خوردی، به پشت دراز بکش و پای راست خود را روی پای چپ بگذار». (5)


1- دعائم الاسلام، ج1، ص124.
2- کتاب من لایحضره الفقیه، ج3، ص357.
3- «کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَأْمُرُنَا إِذَا تَخَلَّلْنَا أَنْ لَا نَشْرَبَ الْمَاءَ حَتَّی نَتَمَضْمَضَ ثَلَاثاً» (مکارم الاخلاق، ص153).
4- دعائم الاسلام، ج1، ص119.
5- الکافی، ج6، ص299. بیان علامه مجلسی(: «قال فی الدروس: یستحب الاستلقاء بعد الطعام علی قفاه ووضع رجله الیمنی علی الیسری وما رواه العامة [اهل سنت] بخلاف ذلک من الخلاف[کتاب الخلاف علامه حلی]» (مرآة العقول، ج22، ص116).

ص:90

در این دسته از روایات واژه (اسْتَلْقَی - اسْتِلْقَاءً [سلق]) به کار رفته است که به معنای دراز کشیدن است نه خوابیدن طولانی. در حدیثی رسول خدا صلی الله علیه و آله از خوابیدن (نوم) بلافاصله پس از غذا نهی فرمودند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله : أَذِیبُوا طَعَامَکُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ وَالصَّلَاةِ وَلَا تَنَامُوا عَلَیْهَا فَتَقْسُوَ قُلُوبُکُم؛ «غذایتان را با یاد خدا و نماز، ذوب (هضم) کنید و بر آن مخوابید؛ که دل هایتان سخت می شود». (1)

آروغ زدن

رسول خدا صلی الله علیه و آله : إِذَا تَجَشَّأْتُمْ، فَلَا تَرْفَعُوا جُشَاءَکُمْ إلَی السَّمَاء؛ «هر زمان آروغ می زنید، صدایش را به آسمان بلند نکنید». (2)

در برخی احادیث چنین آمده است:

رسول خدا صلی الله علیه و آله : وَالْجَشَأُ نِعْمَةٌ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَعَزَّ فَإِذَا تَجَشَّأَ أَحَدُکُمْ فَلْیَحْمَدِ اللَّهَ؛ «آروغ نعمتی است از طرف خداوند، اگر کسی از شما آروغ زد حمد خدا را بر آن گوید. (3)(بگوید "الحمد لله").

در کتاب های توضیح المسائل مستحبات و مکروهاتی در زمینه خوردن و آشامیدن اشاره شده است، از جمله: (4)

مستحبات

با سه انگشت یا بیشتر غذا بخورد و با دو انگشت نخورد؛

اگر چند نفرسر یک سفره نشسته اند، هر کسی از غذای جلوی خودش بخورد؛


1- الدعوات (راوندی)، ص76.
2- الکافی، ج12، ص291.
3- قرب الاسناد، ص47.
4- توضیح المسائل، احکام خوردن و آشامیدن.

ص:91

بعد از غذا خوردن خداوند عالم را حمد کند؛

انگشت ها را بلیسد؛

بعد از غذا خوردن خلال نماید، ولی با چوب انار و ریحان و نِی و برگ درخت خرما خلال نکند؛

آنچه بیرون سفره می ریزد جمع کند و بخورد، ولی اگر در بیابان غذا بخورد مستحب است آنچه می ریزد برای پرندگان و حیوانات بگذارد؛

در اول روز و در اول شب غذا بخورد، و در بین روز و بین شب غذا نخورد؛

بعد از خوردن غذا به پشت بخوابد و پای راست را روی پای چپ بیندازد؛

در اول غذا و آخر آن نمک بخورد؛

میوه را پیش از خوردن با آب بشوید؛

با دست راست غذا بخورد؛

در اول غذا خوردن «بسم الله» بگوید، ولی اگر سر یک سفره چند جور غذا باشد، در وقت خوردن هر کدام آنها گفتن «بسم الله» مستحب است.

مکروهات

خوردن غذای داغ؛

فوت کردن چیزی که می خورد یا می آشامد؛

بعد از گذاشتن نان در سفره منتظر چیز دیگر شدن؛

پاره کردن نان با کارد؛

گذاشتن نان در زیر ظرف غذا؛

پوست کردن میوه؛

دور انداختن میوه پیش از آنکه کاملاً آن را بخورد؛

پاک کردن گوشتی که به استخوان چسبیده به طوری که چیزی در آن نماند؛

ص:92

در آشامیدن چند چیز مستحب است

آب را به طور مکیدن بیاشامد؛

در روز ایستاده آب بیاشامد؛

پیش از آشامیدن آب «بسم الله» و بعد از آن «الحمد لله» بگوید؛

به سه نفس آب بیاشامد؛

از روی میل آب بیاشامد؛

بعد از آشامیدن آب حضرت ابی عبدالله علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.

امام صادق علیه السلام آب خواستند و برای آن حضرت آب آورند. پس از نوشیدن آب، غمی چهرة امام را فراگرفت و چشمانش غرق اشک شد. آن گاه به داوود رقّی فرمود «ای داوود! خدا لعنت کند قاتل حسین علیه السلام را، هیچ بنده ای نیست که آب بنوشد و حسین علیه السلام را یاد و قاتلش را لعنت کند، مگر آنکه خدا برایش صد هزار حسنه بنویسد و صد هزار گناه از گناهانش را نابود سازد و صد هزار درجه نصیبش فرماید و پاداش آزاد کردن هزار برده را به او بدهد و روز قیامت او را دل آرام محشور کند». (1)

نکته

زیاد آشامیدن آب و آشامیدن آن بعد از غذای چرب و در شب به حال ایستاده، مذموم است. و نیز آشامیدن آب با دست چپ و همچنین از جای شکسته کوزه و جایی که دستة آن است، مذموم است.

گویند روزی انوشیروان عادل به شکار رفته بود و از لشکر جدا مانده، به بلندی ای برآمد، سخت تشنه شده بود. روستایی دید، درِ خانه ای در آن روستا رفت و آب خواست. دخترکی بیرون آمد و او را دید، به خانه باز آمد و خاشاکی در آب انداخت و کاسه ای پُر کرد و بیاورد و به دست او داد. انوشیروان نگاه


1- بحار الانوار، ج66، ص468 و 467.

ص:93

کرد، خاشاکی چند خُرد در آن کاسه دید. آب را آهسته سر کشید و تمام بخورد. دخترک را گفت: آفرین! خوش آبی آوردی، اگر این خاشاک در این کاسه نبودی. دخترک گفت: ای سرهنگ! آن خاشاک به عمد اندر آن ظرف افکندم. انوشیروان گفت: چرا؟ گفت: از آنکه تو را تشنه دیدم و جگر گرم، اگر آن خاشاک نبودی تو آن آب آهسته نخوردی و برای تو زیان آور بود. انوشیروان را عجب آمد از زیرکی دختر. (1)

در روایات از نوشیدن یک دفعه آب منع شده است. و توصیه به آرام و با دو یا سه نفس نوشیدن آن شده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: مَصُّوا الْمَاءَ مَصّاً وَلَا تَعُبُّوهُ عَبّاً فَإِنَّهُ یُوجَدُ مِنْهُ الْکُبَادُ؛ «آب را به آرامی بمکید، و آن را نبلعید، که بیماری کبد می آورد». (2)

امام علی علیه السلام : نَهَی عَنِ الْعَبَّةِ الْوَاحِدَةِ فِی الشُّرْبِ قَالَ ثَلَاثَةً أَوْ اثْنَتَیْنِ؛ «حضرت از بلعیدن آب در یک نفس نهی فرمود، و فرمود: به سه یا دو نفس بیاشامید». (3)

دعای سفره

زمانی که سفره را پیش روی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می گشودند؛حضرت این دعا را می خواندند: سُبْحَانَکَ اللَّهُمَ مَا أَحْسَنَ مَا تَبْتَلِینَا سُبْحَانَکَ مَا أَکْثَرَ مَا تُعْطِینَا سُبْحَانَکَ مَا أَکْثَرَ مَا تُعَافِینَا اللَّهُمَّ أَوْسِعْ عَلَیْنَا وَعَلَی فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ؛ «خدایا تو پاکی، چه نیکوست آنچه ما را به وسیله آن امتحان کردی. خدایا تو پاکی، چه زیاد است آنچه به ما عطا کردی و خدا تو پاکی و چه زیاد است آنچه عافیت به ما دادی، خدایا بر ما و بر تمام فقیران مومن و مسلمان گشایشی کن». (4)

امیر مؤمنان علیه السلام می فرمایند: هرگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله آب می آشامید، می فرمود:


1- به نقل از طب سنتی، مهدی برزو، ص104.
2- الکافی، ج6، ص381.
3- مکارم الاخلاق، ص157.
4- «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا وُضِعَتِ الْمَائِدَةُ بَیْنَ یَدَیْهِ قَالَ...» (الکافی، ج6، ص293).

ص:94

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَجْعَلْهُ أُجَاجاً بِذُنُوبِنَا وَجَعَلَهُ عَذْباً فُرَاتاً بِنِعْمَتِهِ؛ «سپاس خدای را که آن را به سبب گناهانمان برایمان تلخ قرار نداد، بلکه آن را به سبب نعمتش شیرین و گوارا قرار داد». (1)

امام حسین علیه السلام می فرمایند: هرگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله غذایی می خورد، می گفت: اللَّهُمَ بَارِکْ لَنَا فِیهِ وَارْزُقْنَا خَیْراً مِنْه؛ «خدایا! در آن برای ما برکت قرار ده و بهتر از آن را روزیمان فرما». و هرگاه شیر می نوشید، می گفت: اللَّهُمَ بَارِکْ لَنَا فِیهِ وَ ارْزُقْنَا مِنْهُ؛ «خدایا! در آن برای ما برکت قرار ده و روزیمان را در آن قرار ده». (2)

امام صادق علیه السلام بر سر سفره چنین دعا می کرد: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَطْعَمَنَا فِی جَائِعِینَ وَسَقَانَا فِی ظَمْآنِینَ وَکَسَانَا فِی عَارِینَ [وَهَدَانَا فِی ضَالِّینَ وَحَمَلَنَا فِی رَاجِلِینَ وَآوَانَا فِی ضَاحِینَ وَأَخْدَمَنَا فِی عَانِینَ] وَفَضَّلَنَا عَلَی کَثِیرٍ مِنَ الْعَالَمِین؛ «سپاس خداوندی را که ما را در بین گرسنگان اطعام و در میان تشنگان سیراب نمود و در میان برهنگان پوشش داد و میان گمراهان هدایت بخشید و در بین پیادگان سواره قرار داد و در بین بی پناهان پناه داد و در میان مردم آقا گردانید و بر بسیاری از جهانیان برتری بخشید». (3)

اصبغ بن نباته، از صحابی بزرگ امام علی علیه السلام نقل می کند، روزی به حضور امیر مؤمنان علیه السلام رسیدم. می خواست غذا بخورد و به من تعارف کرد. گفتم: یا امیر مؤمنان علیه السلام برای من ضرر دارد. فرمود: دعایی به تو تعلیم می کنم که هیچ غذایی بعد از خواندن آن ضرر نزند، بِسْمِ اللَّهِ خَیْرِ الْأَسْمَاءِ بِسْمِ اللَّهِ مِلْ ءَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاءِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْ ءٌ وَلَا دَاءٌ تَغَدَّ مَعَنَا. (4)

رسول خدا صلی الله علیه و آله به امام علی علیه السلام فرمود: ای علی! زمانی که خواستی غذا


1- «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا شَرِبَ الْمَاءَ قَال...» (ارشاد القلوب، ج1، ص38).
2- «کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِذَا أَکَلَ طَعَاماً یَقُولُ...وَإِذَا أَکَلَ لَبَناً أَوْ شَرِبَ قَالَ...» (عیون الاخبار الرضا علیه السلام ، ج2، ص39).
3- بحارالانوار، ج63، ص381.
4- «عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَقُدَّامَهُ شِوَاءٌ فَقَالَ ادْنُ فَکُلْ فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ هَذَا لِی ضَارٌّ فَقَالَ ادْنُ أُعَلِّمْکَ کَلِمَاتٍ لَا یَضُرُّکَ مَعَهُنَّ شَیْ ءٌ مِمَّا تَخَافُ قُل...» (الکافی، ج6، ص318؛ وسائل الشیعه، ج24، ص397،ح30877).

ص:95

بخوری «بسم الله» بگو و زمانی که از خوردن دست کشیدی بگو «الحمد لله» که فرشتگان مؤکل برای تو حسنات می نویسند تا از آن غذا دور شوی». (1)

امیر مؤمنان علیه السلام به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: «فرزندم هیچ لقمه ای بر دهان مگذار، و هیچ آشامیدنی منوش، مگر آنکه قبل از خوردن و آشامیدن بگویی: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فِی أَکْلِی وَشُرْبِیَ السَّلَامَةَ مِنْ وَعْکِهِ وَالْقُوَّةَ بِهِ عَلَی طَاعَتِکَ وَذِکْرِکَ وَشُکْرِکَ فِیمَا بَقَّیْتَهُ فِی بَدَنِی وَأَنْ تُشَجِّعَنِی بِقُوَّتِهِ عَلَی عِبَادَتِکَ وَأَنْ تُلْهِمَنِی حُسْنَ التَّحَرُّزِ مِنْ مَعْصِیَتِکَ فَإِنَّکَ إِنْ فَعَلْتَ ذَلِکَ أَمِنْتَ وَعْثَهُ وَغَائِلَت؛ «خداوندا از تومسئلت دارم که با این خوردنی و نوشیدنی به من سلامت بخشی و توفیق ذکر خودت، و شکر بر نعمت هایت عنایت کنی، و بر عبادت خود دلیرم گردانی و احتراز از گناه را به من الهام نمایی. و اگر این عمل را انجام دهی از رنج و زیان های آن در امان باشی». (2)

حضرت زین العابدین علیه السلام وقت غذا خوردن می فرمود: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَطْعَمَنَا وَسَقَانَا وَکَفَانَا وَأَیَّدَنَا وَآوَانَا وَأَنْعَمَ عَلَیْنَا وَأَفْضَلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یُطْعِمُ وَلا یُطْعَمُ؛ «سپاس خداوندی را که به ما غذا و آب داد و ما را یاری فرمود و پناه داد و به ما احسان نمود سپاس خدایی را که اطعام می کند و طعام نمی خواهد». (3)

امام باقر علیه السلام فرمود: سلمان زمانی که غذا خوردنش تمام می شد می فرمود: اللَّهُمَّ أَکْثَرْتَ وَأَطْیَبْتَ فَزِدْ وَأَشْبَعْتَ وَأَرْوَیْتَ فَهَنِّئْهُ؛ «بار الها! نعمتت را نسبت به ما زیاد و پاک قرار دادی؛ پس آن را بسیار گردان و ما را از آب و غذا سیر گردانیدی و پس بر ما گوار بدار». (4)

امام صادق علیه السلام می فرمایند: پس از نوشیدن آب می گویی الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی سَقَانِی


1- قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام «یَا عَلِیُّ إِذَا أَکَلْتَ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَإِذَا فَرَغْتَ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَإِنَّ حَافِظَیْکَ لَا یَسْتَرِیحَانِ مِنْ أَنْ یَکْتُبَا لَکَ الْحَسَنَاتِ حَتَّی تَنْبِذَهُ عَنْکَ» (تهذیب الاحکام، ج1، ص351).
2- عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ لِابْنِهِ الْحَسَنِ علیه السلام «یَا بُنَیَّ لَا تَطْعَمَنَّ لُقْمَةً مِنْ حَارٍّ وَلَا بَارِدٍ وَلَا تَشْرَبَنَّ شَرْبَةً وَلَا جُرْعَةً إِلَّا وَأَنْتَ تَقُولُ قَبْلَ أَنْ تَأْکُلَهُ وَقَبْلَ أَنْ...» (مکارم الاخلاق، ص143).
3- وَکَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام إِذَا طَعِمَ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... (مکارم الاخلاق، ص143).
4- عَنِ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ «کَانَ سَلْمَانُ إِذَا رَفَعَ یَدَهُ مِنَ الطَّعَامِ یَقُولُ اللَّهُمَّ...» (مکارم الاخلاق، ص143).

ص:96

مَاءً عَذْباً فُرَاتاً بِرَحْمَتِهِ وَلَمْ یَجْعَلْهُ مِلْحاً أُجَاجاً بِذُنُوبِی؛ (1) و یا می گویی (2) الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی سَقَانِی فَأَرْوَانِی وَأَعْطَانِی فَأَرْضَانِی وَعَافَانِی وَکَفَانِی اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِمَّنْ تَسْقِیهِ فِی الْمَعَادِ مِنْ حَوْضِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَتُسْعِدُهُ بِمُرَافَقَتِهِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛ «سپاس خداوندی را که مرا آب داد و سیراب گردانید، و به من عطا کرد و مرا خشنود ساخت، و عافیت داد و کفایت نمود. خداوندا مرا از آن دسته قرار ده که در قیامت از حوض محمد صلی الله علیه و آله سیراب می کنی و به رفاقت او سعادت می بخشی، برحمت خود ای بهترین رحم آرندگان».

فیض کاشانی می نویسد: پس از خوردن غذا سوره های «قل هو الله احد» و «لایلاف قریش» را بخواند و تا سفره را بر نداشته اند از سر سفره بر نخیزد. (3)

در روایات وارد شده که قبل از غذا خوردن، «بسم الله» و در انتهای آن «الحمد لله رب العالمین» گفته شود و لکن در بین اهل علم و مؤمنان بعد از خوردن غذا، جملاتی را به صورت دعا (دعای سفره) ذکر می کنند که البته مضمون آن در روایات و دعاها هست. از جمله:

الحمد لله ربّ العالمین هنیئاً للآکلین وبرکةً للباذلین. الحمد لله الّذی یُطعِمُ ولا یُطْعَم ویَرزُقُ ولایُرْزَق، زاد الله النّعم، دَفْعَ الله النّقَم، بِحَقّ سیّد العرب والعجم. اللّهم تَقَبَّل حَسنات المُحسنین لا سیّما هذا الأحْسان من هذا المحسن؛ اللّهمَ اغفر للمؤمنین والمؤمنات والمسلمین والمسلمات الأحیاء منهم والأموات لاسیّما اَمْواتَ الحاضرین، رَحِمَ اللّهُ من قَرَءَ الفاتِحَةَ مع الصَّلوات؛

الحمد لله رب العالمین، هنیئا للآکلین وبرکة للباذلین، زاد الله النعم، دفع الله النقم، بحرمة سید العرب والعجم، اللهم تقبل هذا الاحسان من محسنها، بحرمة محمد وآل محمد وبحرمة سورة الفاتحة مع الصلوات.

نیازی نیست دعا به زبان عربی باشد. بلکه دعا و نیاش و تقدیر و سپاس را می توان به هر زبانی انجام داد.

خدایا! تو را سپاس که امروز هم نعمت هایت را بر ما ارزانی داشتی؛


1- المحاسن، ج2، ص578).
2- در برخی از نسخ آمده است. (مکارم الاخلاق، ص151).
3- المحجة البیضاء، ج3، ص18.

ص:97

خدایا! تو را به خاطر پدر و مادر عزیزی که نمایندة تو برای دریافت رزق و روزی ما هستند، شکر می کنیم؛

خدایا! همان طور که ما از نعمت هایت برخوردار شده ایم، سایر بندگانت را نیز بهره مند بگردان؛ (1)

خدایا! غذای که تو روزی کردی شفای جسم و جانمان قرار بده؛

خدای روزی دهنده، به سفره و غذای ما خیر و برکت بده؛

خدای مهربان، اسباب روزی حلال و طیب را نصیب ما بگردان؛

خدای کریم، به دریای مهربانی ات! ناسپاسی ما را به سپاسگزاری مبدل کن؛

خدای بخشنده، قدرت سپاسگزاری از نعمت هایت را روزی مان بگردان.

سفرة ایرانی

ایرانیان به هر مناسبتی سفره ای می گسترند؛ سفرة طعام، سفرة افطار یا سحر، سفرة نذری، سفرة عقد و... .

سفره مظهر و تجلی گاه رزق و روزی یک خانه است، پدر خانواده با کسب حلال، روزیِ با برکت را به خانه آورده و بر سر سفرة خانواده قرار می دهد. (2)

سفرة ایرانی در محتویاتش خلاصه نمی شود، سفرة ایرانی در سرزنده ترین و با صفاترین جای خانه و در میان فرش ایرانی که القا کنندة باغ و دشت و طبیعت است، گسترده می شود و چنین نیست که جای به خصوص و مجزا از فضای زنده و مهم خانه داشته باشد. سفرة ایرنی صدر و ذیل دارد. بالا نشستن نشانة احترام و پست نشستن دال بر تواضع است. سفره در فرهنگ ایرنی ارج بسیار دارد؛ چنان که احترام به سفره اقتضا می کند که مورد بی اعتنایی قرار نگیرد. بنابراین، باید به موقع برچیده شود. بزرگِ سفره یا میزبان، آخرین نفری بود که دست از طعام می کشید و به دنبال انصراف او از طعام، سفره نیز برچیده


1- خلاصه 15 روز تا سلامتی، ص118.
2- غذا در آیینة فرهنگ، ص5.

ص:98

می شد. پیداست که او نیز در خوردن طعام مراعات دیگران را می کرد تا همة میهمانان در فرصت کافی غذایشان را صرف کنند و در عین حال از این که صرف غذایشان به طول انجامیده احساس شرم نکنند. (1)

سفره نقش مهمی در همزیستی افراد ایفا می کند. هنگامی که به سفره های عشایری می نگریم جای نمک و آب و نان توسط بافته های مشخص شده کاملاً معین است و این نشان گر اهمیت این سه عنصر غذایی در فرهنگ ایرانی است که هنوز هم پشت سر مسافر آب می ریزند، در سفره نان و نمک می گذراند و می گویند نان و نمک هم را می خورند. پس سه رکن اصلی باعث ماندگاری و پایداری سفره ایرانی شده است. این سه رکن عبارت از: اهمیت سفره، تمایز سفره ایرانی و درک باورهای مربوط به سفره. (2)

ژان شاردن از سفرنویسان دورة صفوی، میهمان نوازی ایرانیان را چنین شرح می دهد: «چیزی که در شیوه زندگی ایرانیان، گذشته از قناعت آنان، مرا سخت به اعجاب بر می آورد، میهمان نوازی آنان است. وقتی ایرانیان خوان غذا می گسترند، نه تنها درها را نمی بندند بلکه هر کس که در آنجا باشد و یا فرا رسد و اغلب غلامانی که اسب را بر در نگاه می دارند، بر سر سفره فرا می خوانند. هر عده بر سر ناهار یا شام بر سر سفره باشند برای کسی رنجی ندارد... ایرانیان در ستایش مهمان نوازی می گویند که حضرت ابراهیم علیه السلام هرگز بدون حضور مهمان دست به غذانمی برد». (3)

در سفرة ایرانی به دلیل اهمیت شکر و قدردانی از نعمت های الهی بر روی «سفره» اشعاری درباره نعمت، شکر، سپاسگزاری، نوشته می شد. همانند این شعرها که در اکثر سفر های قدیم به خطی زیبا نوشته شده است:

شکر نعمت نعمت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند


1- غذا در آیینة فرهنگ، ص4.
2- غذا در آیینة فرهنگ، ص32.
3- سفر اروپایان به ایران، ص28.(شیبانی، ژان رز فرانسواز (1384)).

ص:99

شعری دیگر

ادیم (1) زمین سفره عام اوست بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست (2)

شعر های سفره

الهی به این سفره برکت بده به این مائده شکر نعمت بده

همه شاد گردیم در این زندگی به بانی این سفره رحمت بده

به آشپز و میزبان و هم میهمان تن سالم و شان و شوکت بده

نصیب همه دوستان علی علیه السلام زحق سفرة خیر قسمت بده

الهی به روز جزا بَهر ما طعام بهشتی ز جنت بده (3)

شعری دیگر

الهی که این سفره معمور (4) باد دمادم پر از نعمت و نور باد

بلائی که باشد در آفاق و دهر از این سفره و صاحبش دور باد (5)

الهی که این سفره معمور باد همیشه پر از نعمت نور باد

زبان بداندیش و چشم حسود از این سفره و صاحبش دور باد (6)

الهی که این سفره معمور باد همیشه پر از نعمت و نور باد

گزند زمانه و آفات دهر از این سفره و اهل آن دور باد (7)


1- سطح زمین.
2- بوستان، بخش اول.
3- لا ادری.
4- طولانی، همیشگی.
5- .لا ادری.
6- .لا ادری.
7- .لا ادری.

ص:100

نموداری از آدب مهمان و میزبان

- اموری که شایسته است میزبان انجام دهد

گرامی داشتن مهمان

خوش رویی و ابراز محبت

مقدم داشتن مهمان

خدمت به مهمان

در اختیار نهادن آنچه مهمان نیاز دارد

پذیرایی کردن با بهترین چیزی که دارد

نیکو پذیرایی کردن

فرمان بری

کوشیدن در پذیرایی از مهمان دعوت شده

زودتر شروع کردن غذا و دیرتر دست کشیدن از آن

صرف غذا با مهمان

تعارف کردن مهمان به خوردن

بدرقه کردن مهمان تا درِ خانه

- اموری که شایسته است مهمان انجام دهد

پذیرش دعوت مؤمن

رعایت اولولیت ها در پذیرش دعوت به مهمانی

کُندی ورزیدن در پذیرفتن مهمانی غفلت زا

مقدم داشتن دعوتی که یادآور آخرت است

شرط کردنِ پرهیز از تکلف و تشریفات

اجازه گرفتن برای ورود به خانه میزبان

سلام کردن هنگام ورود به خانه

نشستن در جایی که میزبان پیشنهاد می کند

احترام پذیری

گشودن روزه مستحبی

خوب خوردن

اقتدا به صاحب خانه در نماز

دعا کردن برای میزبان

ترک کردن مهمانی پس از صرف غذا

پاسداری از کرامت خود با رعایت مدت اقامت

- اموری که شایسته است میزبان آنها را ترک کند

خودنمایی و شهرت طلبی

ناقابل شمردن امکانات پذیرایی

تشریفات مشقّت بار

تعارف دروغین

به کار گرفتن مهمان

روزه گرفتن، بدون اجازه مهمان

کمک کردن در رفتن مهمان

- اموری که شایسته است مهمان آنها را ترک کند

شرکت کردنِ بدون دعوت در مهمانی دیگران

حضور در مهمانی ویژه ثروتمندان

حضور در مهمانی برپاشده با انگیزه همچشمی

پذیرش مهمانی اهل ساز و آواز

پذیرش مهمانی مشرک، منافق و فاسق

واداشتن میزبان به تکلف و تشریفات

دیگری را همراه خود به مهمانی بردن

روزه مستحبی گرفتن، مگر با اجازه میزبان

ناچیز شمردن امکانات میزبان

پرس و جو درباره حلال بودن غذا

ص:101

کتاب نامه

*قرآن مجید.

اسدالهی، طاهره، جایگاه مهمانی و آداب آن در آیات و روایات، دانشگاه تربیت شهید رجائی، پایان نامة ارشد، تهران، 1396.

امیرحسینی، خسرو، آداب معاشرت برای همه، ،جهان دانش، تهران، 1390.

آخوندی، مصطفی، غذا و تغذیه در آموز های دینی و یافته های علمی، زمزم هدایت، قم، 1388.

بابایی، جلیل، آیاتی در خصوص غذا و درمان، نیکان کتاب، زنجان، 1390.

برزو، مهدی، طب سنتی اسلامی، ابتکار دانش، قم، 1395.

البیاتی، جعفر، آداب مهمانی، ترجمة محمد تقدمی صابری، بنیاد پژوهش های اسلامی، مشهد، 1389.

بیوس، سودابه، نسل سالم، چوگان، تهران، 1394.

حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، ج 16و 17، احیاء الثراث العربی، بیروت، بی تا.

حسن زاده، علیرضا، غذا در آیینه فرهنگ، انتشارات پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، تهران، 1396.

ص:102

حسنلو، امیرعلی، پوشش و تغذیه در سیرة معصومان علیهم السلام ، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، 1392.

حیدری ابهری، غلام رضا، نان و نمک، نشر قلم، تهران، 1390.

خدادادی، جمشید، خلاصة 15روز تا سلامتی، نشر شهر تهران، 1391.

دریایی، محمد، دانشنامة طب اهل بیت علیهم السلام ، پیام کتاب، تهران، 1389.

-------------، نمک دریا سالم ترین نمک هستی، امینیان، تهران، 1390.

رازی، محمد بن زکریا، منافع الاغذیه و دفع مضارها (تغذیه از دیدگاه رازی)، ترجمة عبدالعلی علوی نائینی، چوگان، تهران، 1394.

زندی زند، فرحناز، أطعمه و أشربه، سیمای کوثر، تهران، 1390.

شُبَر، سیدعبدالله، اخلاق، ترجمة محمدرضا جباران، انتشارات هجرت، قم، 1380.

شمس الدین، سیدمهدی، آداب سُفره و سَفر، شفق، قم، 1374.

صبره، امینه، آداب مهمانی ،معاشرت و ملاقات های اجتماعی، نوآور، تهران، 1390.

طباطبایی، سیدمحمدحسین، سنن النبی صلی الله علیه و آله ، انتشارات صلاة، قم، 1384.

طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، الشریف الرضی، قم، 1370.

علی قلی پور، جواد، مزاج شناسی و نسخه های استاد خیر اندیش، نشر محمد امین، قم، 1394.

علی نژاد سلیم، لیدا، مهمان داری و مهمان نوازی ایرانی، دفتر پژوهش های فرهنگی، تهران، 1395.

فخر رازی، محمد بن عمر، حفظ البدن، مرکز پژوهش میراث فرهنگی، تهران، 1390.

فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1403ه.ق.

کامرانی، منیزه السادات، نگرشی نوین به بهداشت و تغذیه در قرآن و سنت، مبعث، بابل، 1391.

ص:103

کردافشاری، غلامرضا، حوریه محمدی کناری، سیدسعید اسماعیلی، مریم مقیمی، تغذیة در طب ایرانی و اسلامی، نشر نسل نیکان، تهران، 1393.

کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1407ه.ق.

کمانی نجف آبادی، مهدی، اخلاق میهمانی، سلسله، قم، 1390.

مجلسی، محمدباقر، بِحار الانوار الجامعه لدرر أخبار الائمه الاطهار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403ه.ق.

محمدی ری شهری، محمد، دانشنامة احادیث پزشکی، دارالحدیث، قم، 1385.

-------------------------، فرهنگ نامة مهمانی، ترجمة حمیدرضا شیخی، نشر دارالحدیث،1390.

مرتضوی، سیدفتاح، اشخاص و شاخص ها در قرآن کریم، دفتر نشر معارف، قم، 1392.

ناصری، محسن، حسین رضایی زاده، رسول چوپانی، مجید انوشیرانی، مروری بر کلیات طب سنتی ایران، طب سنتی ایران، تهران، 1392.

نظری، نصرالله و سیدحسین شرف الدین، مهمانی و میزبانی در سبک زندگی اسلامی، مؤسسة فرهنگی هنری دین و معنویت آل یاسین، قم، 1395.

ورپشتی بروجنی، محمدحسین، آیین تندرسی، نشر آصف، قم، 1390.

الحمد لله رب العالمین

ص:104

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109